غسال دندان مرده ها را چانه می زند
چشمانشان را نخ می کند و به گردنش می آویزد
سالکی اندامش را وارونه درون کت ذوزنقه ای و شلوار مکعبی اش جا داده
و همزمان لغت نامه را از آخر می خواند
اختلاط، امتزاج ، تالیف، تعبیر، تلفیق، آمیختن، آمیخته کردن، مخلوط کردن ، اندام ریخت، شکل، ساختار
ثبت با سند برابر است
به عقب که می دود سرش را بر محور نصف النهار مبداء می چرخاند
تنها در وارونگی و تحلیل معکوس اشیاء می توان به تقارن سالک دقت کرد
همه معلق درون هم/ با هم/ به هم/ درهم/ از هم
هر بارکه جاذبه پلک می زند عده ای به زمین می ریزند
نیم رخ چپشان می ترکد و بوی گوگرد می گیرد
ثبت با سند برابر است
دیروز زنی را دیدم که در هوا معلق بود و کف پایش درخت کاشته بود
و از دهانش تکه های طلا در می آورد
و حرف هایی می زد که باور پذیر بود
از اینکه عطار چگونه سر بریده اش را درون روزنامه گذاشت و دوید
حلاج چطور دود شد و درون چراغ رفت
ماهی پیامبری را خورد / جهان را آب گرفت
ثبت با سند برابر است
حیوانات ضرب شدند درون هم
پرسپولیس ساخته شد
رستم دیو سفید را با رعایت شئونات سر برید
و درون دهان سهراب گذاشت
و سهراب قورتش داد
حشرات محاصره اش کردند
من سایه ام را درون کاغذ کاهی پیچیدم گذاشتم زیر سرم
و از نو انگشتانم را شمردم/یک/ دو/ سه/ چهار/......
یکی کم بود
ثبت با سند برابر است