سیاست نامه

تمامِ عمرِ من سهمِ جدالِ عشق و نفرت بود
سَرم مشروطه ای عاقل، دلم سلطانِ غفلت بود

تمامِ خونِ دل هایم از استبدادِ چشمش بود
رضا خانی نگاهم کرد، قصدش قتل و غارت بود

شبیهِ جنبشِ سبز است، شهر آشوب و پُر فتنه
که تردیدش به عشقِ من سرآغاز خیانت بود

تنم تحریمِ آغوشش، لبم تحریمِ لبهایش
توافق بر سر جانم، حماقت نه سیاست بود

تنش ایرانِ قاجاری است در چنگالِ استعمار
وطن دادن به بیگانه، سیاست نه حماقت بود