يکشنبه ۲ دی
دل،دل،دل،دل،دل،دل بریدن دارد شعری از محمد یوسف وند(دمان)
از دفتر شعرناب نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۰ فروردين ۱۳۹۹ ۰۰:۵۰ شماره ثبت ۸۳۳۲۲
بازدید : ۱۱۶۲ | نظرات : ۶
|
دفاتر شعر محمد یوسف وند(دمان)
آخرین اشعار ناب محمد یوسف وند(دمان)
|
دل آرام است در آغوشت دلارامم
سر اندر هوای تو
دست میان زلف تو
قلب در حصار تو
تو اما دور از این جسمی
دریغا لحظه ای حسی
به جان من طناب انداز
ببر هرجا که میخواهی
کنار خود ببر من را
در این شبها در این سرما
بزن زخمه به ساز خود
برقصان این و هر آن را
تبسم کن بر این لبها
بر این آدم نگاهی کن
به جان نیمه ام جانی
به این بد حالی درمانی
بر این ماتم سر انجامی
به غم ها ده تو پایانی
به لبخندی بساز من را
و رخسار نمایان کن
دو دیده ات نثارم کن
که من اهل ایثارم
ازین عالم نسیبم شد
دو دست تو، ولی دورم
غریب افتاده در شهرت
پی ات افتاده ام هر دم
نصیبم کن مهرت را
بی تو من چه کم نورم
به ساز عشق و سوز شب
به جان عشق و جان من
به زلف تو بسته جانم
خدایا این فراق و صبر
تمامش کن که بی جانم
مرا زین بند بی باری
برهان یا برسانم
که دلبر جان در صبر است
دور از من به من نزدیک
و دلها هم پر از درد است
نامش چیست؟ نگو تقدیر....
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.