يکشنبه ۲ دی
|
دفاتر شعر محمد حسین نویدی ( شهسوار )
آخرین اشعار ناب محمد حسین نویدی ( شهسوار )
|
گه به سوی میکده گاهی به سویی میروم
زار و سرگردان به هر جایی و کویی میروم
تا شد از دستم رها زلف سیاه آن صنم
بیخود و دیوانه در دستم سبویی میروم
هر نفس تیری به دل می خالد از درد فراق
دیگرم نای نفس نامانده گویی، میروم
بیت الاحزانم پر از آه و غم بی انتهاست
بیخبر از حالم، از حالم چه جویی میروم
چرخ اگر با من به کج رفتاریش نازد ولی
ناز و خرم من زِ آن بی های و هویی میروم
چشم زیبایش چو ساغر، من چو می از چشم او
روی خاک افتاده و با آب جویی میروم
زورقی بیمایه و دریای طوفان خیز و من
در شب ظلمانی و بسته به مویی میروم
با چه امّیدی در این قایق سر آرم تا سحر
واعظا در ساحل امنت چه گویی، میروم
کیمیاگر میکند زر خاک بیمقدار را
پیش او گفتم برای چاره جویی میروم
لطف او گر ذره را خورشید عالم میکند
ذرّه ای هم نیستم، من با چه رویی میروم
"شهسوارا" بی می و صهبا مکن طی طریق
بوی می می آید و دنبال بویی می روم
سروده 97/10/17
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.