دوشنبه ۳ دی
خسته ام از این همه شادی شعری از رامتین محقق
از دفتر ناقوس سکوت نوع شعر
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۸ آبان ۱۳۹۱ ۱۹:۴۴ شماره ثبت ۸۲۳۳
بازدید : ۷۲۹ | نظرات : ۳
|
آخرین اشعار ناب رامتین محقق
|
چشمانم خیس است
لبانم خشکیده
آسمانی آبی
زمینی سفت و محکم
خسته ام از این همه شادی
دوستانم مرده اند
ولی
هنوز نفس می کشند
پرنده ها هستند
ولی
رو به انقراض
بارانی می آید
ولی
از اشک و خون
چتر من بسته است
من هنوز امیدی دارم
که روزی
آید
شاید
صبحگاه
صدای پرندگان را بشنوم
درختان می کشند آهی
نه برای تیغه ی تیز تبر
برای دسته ی چوبین آن
از جنس خود
دریاها خشکیده اند
ماهی ای نیست
در تنگ بلور
کوه ها پیر شده اند
بادها هم یک جانشین
من کنار رودی عاشق می شوم
که به پوچی ختم می شود
روی قله کوهی خمیده
به اوج می رسم
به یاد پرندگان پرواز می کنم
و در چمنزار می رقصم
روشنی را دوست دارم
ولی
روزهای آسمان من تاریک است
ستاره ای چشمک نمی زند
دلبری نمی کند
چشمانم کور شده است
لبانم خونین
آسمانی آبی
زمینی سفت و محکم
خسته ام از این همه شادی ......
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.