سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 3 دی 1403
    23 جمادى الثانية 1446
      Monday 23 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        دوشنبه ۳ دی

        گل بیابان

        شعری از

        محمد حسن زاده چلچله

        از دفتر انتزاعی نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۸ ۲۱:۲۴ شماره ثبت ۸۲۱۵۷
          بازدید : ۵۴۳   |    نظرات : ۳

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

                                                       گل بیابان
        گلی بودم روییدم در بیابان
        نه آبی بود نه سایه بود نه باغبان
        رسیدند نوبهاران سال ها
        کجا اما مرا شادی بود وبلوا
        زمینی که ریشه ام در خود گرفته
        ز من بیزار و من بیزارتر از آن
        کجا باغبان تن خشکیده ام را کامی گرفته
        مرا چون باغ گل ها آبی گرفته
        کجا پروانه ایی عاشق به دورم
        بسوخت از درد و عشق و دوری از من
        خدا آخر چرا صحرا آفریدی ؟
        گلی را در میان خار آفریدی ؟
        کدامین روز را من از روز  ازل
        بدیدی بفروشمت هیزم تر
        خدایا نبود من را اشتیاقی با بیابان
        گناهم چیست راندی ام از گلستان
        کدامین حکمتت بود گو که دانم
        که عمری حصرت به دل مانده ام
        من اگر دستم رسد روزی به چرخ گردان
        همه صحراها کنم من باغ و بستان
        چرا خاکی که سرسبز میتوان دید
        کنم صحرا چنین بدبخت و ناکام
        اگر تقدیر می کنی با من خدایا
        مرا صحرا نکن کن باغ گل ها
        چرا وقتی آزاد میتوان بود در اوج آبی
        همه مرغان عاشق را در قفس تنها گزاری
        رسد روزی رها گردیم خدایا
        زاین تقدیر دو دو تا چهار تاها
        رسد روزی رسد لیلی به مجنون
        رسد روزی رسد شیرین به فرهاد
        خدایا گناهی نکرده ایم اگر ما
        همه آرزوهامان شد محال ها
        تو زیبایی که زیبایی ز توست یا خدایا
        نمی گویم بکَن گل را ببر باغی پر از گل
        مهربانا آرزوی من بزرگ است
        تو صحرا را بکن باغی پر از گل
        تو ای ایزد ببخشای این شاعر دیوانه و مست
        اگر که آرزویش کمی شد بیشتر از حدش 
        اگر در شعر پایش را کمی بیشتر دراز کرد از گلیمش
        ببخشای ای مهربان که شاعران را نیست در شعر هیچ حجاب
        شاعری رسم دورنگان نیست در وفا
        شاعری رسم آیینه بودن هست و صفا
                                                   محمد حسن زاده چلچله
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        چهارشنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۸ ۱۳:۰۵
        بسیار زیبا و جالب بود خندانک خندانک
        مسعود میناآباد  مسعود م
        چهارشنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۸ ۰۷:۳۸
        سلام :
        بسیار عالی
        درود بر شما . ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ . خندانک
        .................. حقا که غمت از تو وفادار تر است
        کیمیاطولابی
        پنجشنبه ۲۲ اسفند ۱۳۹۸ ۰۲:۱۴
        خندانک خندانک خندانک زیبا
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        7