« معصيت حق »
جدم چرا به معصيت حق ، شتاب كرد
در آن بهشت بود ، چه كاري صواب5 كرد
در معصيت ، كجا زِ خدا اجتناب كرد
كي در بهشت ، خانه ي ما انتخاب كرد
آدم(ع) چـرا عبـادت حق را بنـا نـكرد
در جنّت خدا ، به خدايش وفا نـكرد
آن معصيت نمود ، كه بيرون نـمودنش
آن خانه ي بهشتي ما را ، به باد دادنش
زآن معصيت كه كرد ، زِ جنّت برون بـشد
جا و مكان و منزل ما ، در تُراب6 كرد
فرمان نـبُرد و معصيت حق ، چرا نـمود
آنجا نماز و روزه و حجش ، اداء نـكرد
حوا7 كجا به حرف خدا ، اعتماد كرد
كي وقت معصيت ، زِ خداوند ياد كرد
حوا چرا به راه خطا ، پاي خود نهاد
پايـش چرا زِ راه خدايـش ، برون نهاد
همراه شوهـرش به ره آن خطا ، قدم بـزد
تا منزل بهشت و جنّت ، را زِ دست داد
آنها بـه فكـر خانه ي ماهـا نـبوده اند
آنجا بـراي ما ، چه تقلّا8 نـموده انـد
دانـا دلان دوره ي امـروزه گفته انـد
كار گذشتگان ، دُر9 معني بـسُفته انـد10
آدم گمان كند كه به كار خودست و آزاد است
كي داند از خدا ،زِسياست چنان چو صيّاد است
توفير11كي گذاشت خدا ، اين نه بيداد است
حرفش براي آدميان ، يك رقم زِ بنياد است
ياران خداي ما زِ سياست چقدر استاد است
يك كار خود ، بدست تمامي ما كه ننهادست
بشنو برادر آنچه زِ آدم ، به خاطر افتاد است
آدم كه يك پدر، به هزاران اولاد است
در آن بهشت ، حرف خدا را عمل نكرد
آن شد سبب كه خانه ما ،در بهشت بر باد كرد
از آن خطا كه كرد ، خدا هم بهانه كرد
بـر جُـرم آن خطا ، به زمينـش روانه كرد
تقصير ما چه بود ، كه ما را برون نمود
محتاج اين زمانه و اسباب و خانه كرد
آنجا بـبين خدا ، به خطا كاران چه كرد
از آن بهشـت ، آدم و حوا روانه كرد
بخشندگي نكرد و همين گناهشان بهانه كرد
آدم نداشت چاره ، به خاك آشيانه كرد
كارش سبب بـشد ، زِ بهشتـش برون كنند
كي فكر منزل پسرانـي زياد كرد
آنجا اگـر بُـدند ، خلايق نيز آنجا بُدند
آنها به ما ، اذيـّت واضح نموده انـد
كارم اگر به امر خدا نيست،ليك ايجاد است
شعري نوشته اي حسن ، به مثل امداد است
***
5- درست 6- خاك 7- همسر حضرت آدم(ع) 8- تلاش 9- گوهر - مرواريد 10- سوراخ كرده اند 11- تفاوت- فرق
حسن مصطفایی دهنوی
بسیاااار زیبا نگاشتید