شنبه ۳ آذر
ایمان شعری از طوبی آهنگران
از دفتر شعرناب نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۲۱ بهمن ۱۳۹۸ ۱۸:۱۰ شماره ثبت ۸۱۴۷۵
بازدید : ۷۵۱ | نظرات : ۴
|
آخرین اشعار ناب طوبی آهنگران
|
گر تو خواهی مخلصی پاکی دهی
از بد زهن اندیشه و نور ایمانی دهی
از تو خواهم معتاجم نکن پیش کسان
از خزانه وسعت رزق مر جانی دهی
گر که خاری کاشته باشند بر سر راهم معین
از بزرگی شر این درمان در مانی دهی
این زمان که می خورند جان تن بر مردگان
از نکوهی ثروت تاجم به مردانی دهی
گر که از کینه و بغز می درند جان مرا
از کرم توفیق بیداری دهی
آنکه لعنت می فرستد بر جمیع ظالمان
از کرم مخلس و ازایمان تاج ایوانی دهی
هر که را معتاج بود دست سوی تو دراز
چون که دوتش می دهی و گنج ارزانی دهی
گر فرستادی رهبر ربانی ره بان نشان
از شفاعت دست او دست منصوری دهی
گر به غبله آمدم روی تز هید ز تو
از کرمیت روی مگردان بهر عرفانی دهی
گر که جامانده ام ز تغیان نهیف
بر در زاری جدایم کن و مهر جاودان دهی
گر نسیم در این زمان فتنه است تاراج دین
جمله گفتارم مهین مهر مینایی دهی
گر که عمر از تو بود تخریب به ویرانی زدم
از دعا کردن به خود توفیق امالی دهی
گر که غافل مانده ام از حال معراج دعا
بر زبانم معجزه از معجر سامی دهی
گر که چشم ز:-) نا بر داده ای کردم نگاه
چشم و گوشم را ببند، سینه را آنی دهی
گرصراتم از یقنن کم رنگ بود
از صراطلمستقیم را ه جاودانی ام دهی
از نو می خواهم افتادهگی و بندگی
این ستایش را به مجوریم دهی
ای که داری دولتی بی انتها مکتبی توهید نام
از نسیمم وصل و وصل پنهانی دهی
ضعف در این زمان دور از بندگی
در بند نوازی نو منکر هیچ نیست بنده نوازیهم دهی
گرچه جور این زمان منضور حال همه گان
از پناهت توبه دارم بنده گی و توبه کاریم دهی
آنکه بر خاک زمین افتاد جان نهیف
خاک بر چشمم قبول نور ایمانم دهی
گر سکوتی می شکند خانه تاریک قبر :-)
از نصیب نور خود مرجانه شمع دانم دهی
گر که خفته دیده ایم در دام خاک
از بی سر و سامانیم مهر آسانی دهی
چشم و گوشم را ببند سینه را آنی دهی
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
اشتباه تایپی ندارد بانو؟