سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 18 فروردين 1404
  • روز سلامتي (روز جهاني بهداشت)
9 شوال 1446
    Monday 7 Apr 2025

      حمایت از شعرناب

      شعرناب

      با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

      زنان به خوبی مردان می توانند اسرار را حفظ كنند، ولی به یكدیگر می گویند تا در حفظ آن شریك باشند. داستایوسکی

      دوشنبه ۱۸ فروردين

      صبح امید

      شعری از

      محمود گندم کار وحید

      از دفتر آتشکده ی خیال نوع شعر غزل

      ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۱۶ بهمن ۱۳۹۸ ۰۵:۵۷ شماره ثبت ۸۱۲۹۵
        بازدید : ۵۹۶   |    نظرات : ۶

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر محمود گندم کار وحید

      صبح امید
      وقت آنست که منهم به نوایی برسم
      پیشتر زانکه به گرداب تباهی برسم
      وقت آنست که باقافله ی صبح امید
      بشتابم که به پایان سیاهی برسم
      زندگی مثل سرابیست به صحرای عدم
      بالبی تشنه روم تا لب چاهی برسم
      در شبی تیره ز کاشانه و ملک پدری
      بروم تا که به مقصود صباحی برسم
      درمسیرم همه طوفان غم و سیل بلاست
      بعد از این گردنه باید که به راهی برسم
      جسم و روحم شده کانون غم و فکر و خیال
      باید امروز به درمان و دوایی برسم
      زندگی بازی تلخیست میان بد و نیک
      جانب نیک بگیرم که به جایی برسم
      بعد از این فکر من اینست که در مصر وجود
      بنهم گنج قناعت که به شاهی برسم
      در افقهای مه آلود غم و رنج و گناه
      پی خورشید حقیقت به شعاعی برسم
      25دی 77 
      ۱
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      عباسعلی استکی(چشمه)
      جمعه ۱۸ بهمن ۱۳۹۸ ۱۷:۳۵
      بسیار زیبا و دلنشین بود خندانک
      محمد باقر انصاری دزفولی
      پنجشنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۸ ۱۱:۰۴
      سلام شاعر گرامی
      درود خندانک درود
      خندانک خندانک خندانک
      مسعود میناآباد  مسعود م
      پنجشنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۸ ۱۴:۲۶
      درود بر شما ---------- خندانک خندانک خندانک
      --------------
      میزنی ، می شکنی، می روی و میخندی
      قلب من شیشه ای و ، کودک لجباز تویی

      گرچه می میرم و داغت به دلم می ماند
      انتخاب دل من ... تا به ابد باز تویی
      ------------------------------------------(( حمید رضا گلشن
      مسعود میناآباد  مسعود م
      پنجشنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۸ ۱۴:۳۲
      صبح امید :
      --------
      صبح امید وقت آنست که منهم به نوایی برسم
      پیشتر زانکه به گرداب تباهی برسم
      وقت آنست که باقافله ی صبح امید
      بشتابم که به پایان سیاهی برسم
      زندگی مثل سرابیست به صحرای عدم
      بالبی تشنه روم تا لب چاهی برسم
      در شبی تیره ز کاشانه و ملک پدری
      بروم تا که به مقصود صباحی برسم
      درمسیرم همه طوفان غم و سیل فناست
      بعد از این گردنه باید که به راهی برسم
      جسم و روحم شده کانون غم و فکر و خیال
      باید امروز به درمان و دوایی برسم
      زندگی بازی تلخیست میان بد و نیک
      جانب نیک بگیرم که به جایی برسم
      بعد از این فکر من اینست که در مصر وجود
      بنهم گنج قناعت که به شاهی برسم
      در افقهای مه آلود غم و رنج و گناه
      پی خورشید حقیقت به شعاعی برسم
      -----------
      امیر مسعود شفیق
      پنجشنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۸ ۱۹:۳۸
      درود برشما شاعر گرانقدر
      .............. خندانک خندانک خندانک خندانک
      ابراهیم آروین
      شنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۸ ۲۰:۵۳
      سلام‌ودرود
      زیباست‌‌‌
      موفق‌باشید خندانک
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      2