جمعه ۲ آذر
|
دفاتر شعر سعید بیانلو (پرواز آرزوها)
آخرین اشعار ناب سعید بیانلو (پرواز آرزوها)
|
در این ایام، در شهرم...!
به جای خنده ها برلب...
ندای موشک و تکبیر می آید...
صدای بغض می آید...!
سکوت خنده می آید...!
مکرر ضجه می آید...!
سراسر مرگ می آید...!
فراوان درد می آید...!
غروب خنده ها شاید...!
غروب زندگی باشد...!
کمی امید، فردا را...
پس از شب روز می آید...
در این ایام در شهرم...!
خروش سیل ها دیدم...
صدای گریه ها را من...
شنیدم در پس آبی...
شنیدم پشت هر بامی...
صدای اشک و آهی را...
صدای خش خش برگی...
که مانده زیر پای سیل...!
صدای پیرِ مردی را...
شنیدم کنج دیواری...
که با سختی و دشواری...
نماز صبح می خواند...!
شنیدم از ته انبار...
در آن پستوی پستو ها...
صدای گریه از قنداق می آید...
سکوت شب، هوای سرد می آید...
کماکان درد می آید...
#سعیدبیانلو
|
نقدها و نظرات
|
ممنون از حسن توجه شما 🌹🌹🌹
تاریخ گواه فرمایش شماست👍🌹 | |
|
ممنون از حسن توجه شما 🌹🙏🌹🙏 | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
تا بوده همین بوده
گفته میشود در یک قحطی ساختگی نصف مردم ایران از گرسنگی تلف شده اند .حدود شش میلیون نفر