سه شنبه ۱ خرداد
شلیک آخر شعری از مهدی ولی الهی
از دفتر شعرناب نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱۶ دی ۱۳۹۸ ۱۸:۵۵ شماره ثبت ۸۰۳۴۸
بازدید : ۴۴۱ | نظرات : ۱
|
آخرین اشعار ناب مهدی ولی الهی
|
در خود گرفتارم درونِ چار دیواری
درگیرِ دردی مزمنم ،یک حسِ بیزاری
با من مدارا می کند اما به دشواری
تن میدهم دیگر به استعمار و بیگاری
چیزی نمی داند کسی از حال زندانی
بعدازتومن می مانم وافکار ویرانگر
هرگزنمیگیرم قلم در دست خود دیگر
پرمیکندجای تو را یک روح طغیانگر
یک کودتای عاطفی رامی شوم رهبر
بی تو بیابان می شود دریای طوفانی
تنها شدم با حمله ی افکار شیطانی
عریان میان سوز و سرمای زمستانی
در خلسه منفی گرفتارم، چه میدانی؟
می ترسم ازطغیان احساسات انسانی
ازرگ گریزان شد چرا چاقوی زنجانی؟
گم می شوم در ظلمتِ شب های مهتابی
پر می شود رگهایم از ویروس بی خوابی
هرگز نشان از زندگی کردن نمی یابی
نیلوفری مدفون شده در قعر مردابی
سر که نداری پس چرا دنبال سامانی؟
جنگیده ام همواره با این غول تنهایی
تا قهقرایم می برد یک شعر هر جایی
گاهی غزل گاهی رباعی گاه نیمایی
افسرده ام مانند مردی بعد شیدایی
ناگفته هایم را چرا در من نمی خوانی؟
بغضم گرفت و هرنفس درحال تشدید است
اشکم نمی ریزد ولی درشک و تردید است
قلبم به سرعت در سرازیری تصعید است
می لرزم ازبادی که فکرش کشتن بید است
شلیک کن تنها فشنگت را به پیشانی
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.