سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        دیوار غم

        شعری از

        کاوه گرشاسبی

        از دفتر شعرناب نوع شعر قطعه

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۸ ۱۸:۱۱ شماره ثبت ۷۹۲۸۸
          بازدید : ۳۱۶   |    نظرات : ۶

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر کاوه گرشاسبی

        من از پشت دیوار غم آمدم
        من از پیش ظلم و ستم آمدم
        من از ‌بین خلق خدا ناشناس
        من از دردی که داشتم آمدم
        من از شهر بی رنگ و رو آمدم
        از آن خاک بی آبرو آمدم
        من از زیر بار گناه وطن
        من از راه بی سمت و سو آمدم
        من از غربت کبریا آمدم
        من از سرزمین ریا آمدم
        من از کوچه ی تنگ و بن بست غم
        من از کشور آریا آمدم
        من از بین افکار بد آمدم
        ز قوم بی فکر و خِرَد آمدم
        من از جمع فقیران فکر
        ز دزدان داد و ستد آمدم
        من از میهن بی صدا آمدم
        من از بین یک مشت گدا آمدم
        من از حسرت یک وجب زندگی
        برای سخن با خدا آمدم
        خدایی که گفتند ، بخشنده است
        و راه نجاتی برای بنده است
        کسی که برای تمام جهان
        بزرگ و رحیم و برازنده است
        خدایا کجایی که درمانده ایم
        میان زمین و هوا مانده ایم
        جهان را کجا میتوانیم نشست
        از اینجا و از هر طرف رانده ایم
        کمک کن خدایا که بیداد شد
        که شیطان ز نوع بشر شاد شد
        تمام دعاهایمان بی جواب
        گناه و گنهکاری آزاد شد
        خدایا کنون عشقمان آب شد
        دگر روح بیدارمان خواب شد
        کجا دل فرو ریخت ، کجا زندگی؟
        دل از سردی روح چه بی تاب شد
        خدایا در اینجا دل آواره است
        میان غم و گریه ، بی چاره است
        چه شد عاشقی را ربودند ز دل
        چرا جامه ی میهنم پاره است
        چرا خیر و سعادت پریشان شدند؟
        و دلها خالی از عشق و ایمان شدند؟
        به جای ستایش برای خدا
        تمام مردم شهر گریان شدند
        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        لیلا امریاس(پریسا)
        چهارشنبه ۱۳ آذر ۱۳۹۸ ۰۰:۵۵
        بسیار زیبا و دلنشین سرودید
        افرین
        شعری که ادم را ترغیب می کند به خواندن ادامه ی آن بخاطر مضمون زیبایش
        فقط چند جا اشکال کوتاهی داشت در وزن
        ز قوم بدون خرد امدم شاید بهتر باشد
        همچنین بیت چرا خیر و سعادت....
        کاوه گرشاسبی
        کاوه گرشاسبی
        چهارشنبه ۱۳ آذر ۱۳۹۸ ۱۲:۴۰
        ممنونم بخاطر توجه و راهنماییتون ، به روی چشم حتما اعمال میکنم خندانک
        ارسال پاسخ
        عرفان حسینی
        چهارشنبه ۱۳ آذر ۱۳۹۸ ۱۰:۲۲
        خندانک خندانک
        کاوه گرشاسبی
        کاوه گرشاسبی
        چهارشنبه ۱۳ آذر ۱۳۹۸ ۱۲:۵۳
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        کبری یوسفی
        يکشنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۸ ۱۱:۵۵
        سلام شاعربزرگوار درودتان
        بسیار زیباااااا سروده اید
        احسنت درپناه حق باشید باخانواده آمین
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        کاوه گرشاسبی
        کاوه گرشاسبی
        دوشنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۸ ۱۲:۱۵
        ممنونم از شما خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        5