يکشنبه ۴ آذر
مسافر شعری از فاطمه گودرزی
از دفتر گلگز نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۸ ۱۲:۴۲ شماره ثبت ۷۹۲۴۴
بازدید : ۷۶۲ | نظرات : ۶
|
آخرین اشعار ناب فاطمه گودرزی
|
امد از اسمان برف سنگین
تا بهانه بگیرد دو دستم
قلبم از حس دلتنگیت پر
در نبودت همین قلب خستم
پای من راه را میکند گم
تا جوانه زد این رد پایم
درد را گو چه ارابه ای برد
کز نبودش به در خو گرفتم
من مسافر ترین فرد معلول
داعما با غمی سرد مشغول
دوست دارم غمم را همیشه
درد و دل میکند همچو مسعول
انقدر دوست دارم من او را
کز برایش سرم را شکستم
گاه میبندد او زخم سر را
گه امیدم دهد ناز شستم
گه به رویا سفر میکند غم
اسمان را رها میکند نم
گه فراوان مرور است و باران
رعدغم ریخت بر چتر دامن
|
نقدها و نظرات
|
سپاس | |
|
سپاس | |
|
سپاس | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
غمگین و زیبا بود