يکشنبه ۲ دی
|
دفاتر شعر عمار کجوری گشنیانی بی خود
آخرین اشعار ناب عمار کجوری گشنیانی بی خود
|
تقدیر رب چنین است تا مدعی نیابد
راهی به کوی عشاق گردی به پشت عاشق
گفتی که همچو من نیست دلبر در این حوالی
حقا که نیست چون تو بئری در این طرایق
عمر گران گذشت و حاصل نگشت مقصود
ای نوح! صبر ایوب، شایسته است و لایق
ای رهزن دل من! من تازه کار عشقم
امشب کمی بیاموز از عشق بر خلایق
رفتار و فکر من را تنها خدای داند
آری فقط خدای است آگاه بر نوابغ
کردم تلاش بسیار در راه حج عمره
ناآمد ولی سر انجام سعیم قبول خالق
جانم فدای یاری کو زد فقط نمک را
بر زخم های تازه از درد های سابق
روزی صدای من را مسلوب می توان دید
گویم که عاشقت بود بی خودترین منافق
یوسف جمال من ای، ماه درون برکه
عاشق شدم ترا ای، نارس ترین بالغ
|
|
نقدها و نظرات
|
درود بزرگوار ! قالب شعر قطعه است نه غزل .. ممکن است شاعر بدون توجه به اینکه عنوان اشعار به صورت پیش فرض غزل هست شعر را ثبت کرده باشد .. نکته ی بعد در مورد «قافیه ی خطی» لااقل باید «اشتباهی متداول» خوانده شود تا عیب .. | |
|
سلام آقای دهقانی
در قطعه، مصاریعِ زوج باید هم قافیه باشند نه اینکه خلایق و نوابغ و بالغ بیایند و قوافی را تشکیل دهند شعر ایراد اساسی دارد و پیشتر هم توضیح دادم.
موفق باشید | |
|
درود دوباره قطعه همان غزل است با این تفاوت که مصرع های اولین بیت آن همقافیه نیستند ؛
«تقدیر رب چنین است تا مدعی نیابد راهی به کوی عشاق گردی به پشت عاشق»
در شعر فوق دقیقا مصاریع زوج که مصرع های دوم و چهارم و ششم و ... هستند همقافیه هستند !!!
شکل قطعه ؛
------------ ------------× ------------ ------------× ------------ ------------× ------------ ------------×
| |
|
ممنونم جناب نصر اللهی، خیلی لطف کردید و وقت گذاشتید که این موارد را به بنده آموزش دادید. متاسفانه یا امکان ویرایش شعر نیست، یا اینکه بنده بلد نیستم... در اولین فرصت اصلاح می کنم شعر رو. از صمیم قلب دوستان دارم. یاعلی مدد | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.