سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 4 آذر 1403
    23 جمادى الأولى 1446
      Sunday 24 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۴ آذر

        آن روزها ... این روزها

        شعری از

        علی اصغر اقتداری (حرمان)

        از دفتر آواز های زخمی نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۸ ۲۲:۱۵ شماره ثبت ۷۸۵۳۹
          بازدید : ۴۳۸   |    نظرات : ۲۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر علی اصغر اقتداری (حرمان)
        آخرین اشعار ناب علی اصغر اقتداری (حرمان)

        آن روزها عطش عطش انقلاب بود ما خودنویس و جوهرمان آفتاب بود می خواستیم پرچم آزادگی شویم مجنون ترین ترانه ی دلدادگی شویم ازننگ ایستایی وماندن حذر کنیم تاافتتاح باغ سعادت سفر کنیم با همت وشجاعت وعزم سترگمان معنا گرفت همت بی حد بزرگمان ما قطره های کوچک سیلی دمان شدیم بودیم پیر درد ولیکن جوان شدیم سدهای سخت زیر قدم های ما شکست در چشم آسمان و زمین قهرمان شدیم ما خاکیان خاک نشین در هوای اوج رفتیم آن قدر که خود آسمان شدیم گفتیم ازعدالت وآزادی وشرف با مهرو با صفا همگی هم زبان شدیم. تا باغ عشق میوه ی ایمان بیاورد با دست های همت خود باغبان شدیم در راه یک هدف همه با شورواشتیاق رفتیم وآن چه خواسته بودیم آن شدیم گفتیم باریا وستم قهر می کنیم درکام اختلاس گران زهر می کنیم در چشم فقر سرمه ی سرمایه می کشیم گل را شبیه خنده ی همسایه می کشیم آبادی وشکوه وطراوت می آوریم آرامشی به رنگ صداقت می آوریم در شهر قهررابطه تقسیم می کنیم درهرج ومرج ضابطه تعلیم می کنیم. خورشید را به کلبه ی بی نور می بریم امید رابه خانه ی رنجور می بریم در چشم بی حیای ربا میل می کشیم خط برخرافه ها واباطیل می کشیم ما صبر ، ماصداقت ،ما کوه استوار ما راهیان عشق و سزاوار افتخار خواندیم ازبرادری وداد توأمان از عزت وکرامت انسان به صدزبان خورشید عشق روشنی از عزم ما گرفت ایمان رسید ودرهمه ی شهر پا گرفت ......... این روزهاعطش عطش نام ونان شده ست ایمان شکست خورده ریا قهرمان شده ست! مشق مدام مردم بی سرپناه شهر تمرین سقف امن وتقاضای نان شده ست آرامش از خیال همه کوچ کرده است لبخند کیمیای زمین وزمان شده ست هرکس رسیده بر سرکاری حریص وار بلعیدن زمین وزمان را دهان شده ست بی هیچ شرم و واهمه سلطان اختلاس بر استخوان لِه شده ی ما روان شده ست یک گله گرگ هار چه آسوده می چرد چشمان خیس دهکده را کی ضمان شده ست؟! چوپان صدای معترض گله می شود گویی صدای ناله ی او هم نهان شده ست افسوس آن طراوت جاری میان ما خشکید وقحط عاطفه هرجا عیان شده ست بیهوده مانده ایم در این شهر صدنقاب کابوس پیردرد، دوباره جوان شده ست ای عشق !ای ذخیره ی موعود! خسته ایم یک شهر اشک بر سرراهت نشسته ایم... ....
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عليرضا حكيم
        دوشنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۸ ۱۲:۴۴
        درود بر شما حضرت استاد اقتداری
        بسیار از شعر زیبایتان بهره مند شدم
        خندانک خندانک خندانک
        علی اصغر اقتداری (حرمان)
        علی اصغر اقتداری (حرمان)
        چهارشنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۸ ۱۸:۱۸
        ممنونم جناب حکیم عزیز
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۸ ۲۰:۱۶
        درود استاد عزیز
        بسیار زیبا و مبین مشکلات جامعه بود
        دستمریزاد خندانک
        علی اصغر اقتداری (حرمان)
        علی اصغر اقتداری (حرمان)
        چهارشنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۸ ۱۸:۲۲
        ممنونم جناب استکی عزیز
        ارسال پاسخ
        محمد علی سلیمانی مقدم
        دوشنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۸ ۱۱:۵۷
        درود بر استاد زیبا سرا و درد آشنایم
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        با اجازه سرودهء نابتان را دوباره درج می کنم.
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک

        آن روزها عطش، عطشِ انقلاب بود
        ما خودنویس و جوهرمان آفتاب بود

        می خواستیم پرچمِ آزادگی شویم
        مجنون ترین ترانه ی دلدادگی شویم

        از ننگِ ایستایی و ماندن حذر کنیم
        تا افتتاح باغِ سعادت سفر کنیم

        با همت و شجاعت و عزم سترگمان
        معنا گرفت همت بی حد بزرگمان

        ما قطره های کوچک سیلی دمان شدیم
        بودیم پیر درد ولیکن جوان شدیم

        سدهای سخت زیر قدم های ما شکست
        در چشم آسمان و زمین قهرمان شدیم

        ما خاکیان خاک نشین در هوای اوج
        رفتیم آن قدر که خود آسمان شدیم

        گفتیم از عدالت و آزادی و شرف
        با مهر و با صفا همگی هم زبان شدیم

        تا باغ عشق میوه ی ایمان بیاورد
        با دست های همت خود باغبان شدیم

        در راه یک هدف همه با شور و اشتیاق
        رفتیم و آن چه خواسته بودیم آن شدیم

        گفتیم با ریا و ستم قهر می کنیم
        در کام اختلاس گران زهر می کنیم

        در چشمِ فقر، سرمه ی سرمایه می کشیم
        گل را شبیه خنده ی همسایه می کشیم

        آبادی و شکوه و طراوت می آوریم
        آرامشی به رنگ صداقت می آوریم

        در شهر قهر رابطه تقسیم می کنیم
        در هرج و مرج ضابطه تعلیم می کنیم

        خورشید را به کلبه ی بی نور می بریم
        امّید را به خانه ی رنجور می بریم

        در چشم بی حیای ربا میل می کشیم
        خط برخرافه ها و اباطیل می کشیم

        ما صبر ، ما صداقت، ما کوهِ استوار
        ما راهیان عشق و سزاوار افتخار

        خواندیم از برادری و داد توأمان
        از عزت و کرامت انسان به صد زبان

        خورشیدِ عشق، روشنی از عزم ما گرفت
        ایمان رسید و در همه ی شهر پا گرفت .........
        خندانک
        این روزهاعطش، عطشِ نام و نان شده ست
        ایمان شکست خورده ریا قهرمان شده ست!

        مشق مدامِ مردم بی سرپناه شهر
        تمرین سقف امن و تقاضای نان شده ست

        آرامش از خیال همه کوچ کرده است
        لبخند، کیمیای زمین و زمان شده ست

        هرکس رسیده بر سر کاری حریص وار
        بلعیدن زمین و زمان را دهان شده ست

        بی هیچ شرم و واهمه سلطانِ اختلاس
        بر استخوان لِه شده ی ما روان شده ست

        یک گله گرگِ هار چه آسوده می چرد
        چشمان خیسِ دهکده را کی ضمان شده ست؟!

        چوپان صدای معترضِ گله می شود
        گویی صدای ناله ی او هم نهان شده ست

        افسوس، آن طراوت جاری میان ما
        خشکید و قحطِ عاطفه هر جا عیان شده ست

        بیهوده مانده ایم در این شهرِ صد نقاب
        کابوس پیرِ درد، دوباره جوان شده ست

        ای عشق! ای ذخیره ی موعود! خسته ایم
        یک شهر اشک بر سرراهت نشسته ایم... ....

        #علی_اصغر_اقتداری
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        پوزش بنده را بپذیرید. خواستم که دوستان، سرودهء فاخرتان را در ابیات تفکیک شده از هم، ملاحظه بفرمایند. خندانک خندانک خندانک خندانک
        علی اصغر اقتداری (حرمان)
        علی اصغر اقتداری (حرمان)
        چهارشنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۸ ۱۸:۲۰
        درود بر شما ممنونم از اابنـکه زحمت کشیزه اید وسامانی به قرار گرفتن ابیات داده ایز
        طاهرا وقتی در صفحه سایت تایپ نمی سود نطم شعر به هم می ریزد
        ارسال پاسخ
        م فریاد(محمدرضا زارع)
        دوشنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۸ ۱۳:۲۱
        درود استاد عزیزم آقای اقتداری خندانک
        چقدر خوشحالم که باز هم توفیق بهره مندی از هنرتون رو پیدا کردم خندانک
        بسیار زیبا و هنرمندانه چه در ساختار و کلیت و معنا چه در تک تک ابیات و واژه هاخندانک خندانک خندانک
        سپاس از شما هنرمند دانا و حقجو خندانک
        و سپاس از استاد سلیمانی مقدم بخاطر بازنویسی شعر خندانک
        زنده و سرافراز باشید خندانک
        محمد علی سلیمانی مقدم
        محمد علی سلیمانی مقدم
        دوشنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۸ ۲۳:۳۶
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        پاینده باشید، دوست ارجمند
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        علی اصغر اقتداری (حرمان)
        علی اصغر اقتداری (حرمان)
        چهارشنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۸ ۱۸:۲۴
        سلام بر جناب زارع
        ممنونم از نطر لطفتان
        درد ها بیشتر ازاین است ولی گفتن بیش از این شاید به صلاح نباشد!!!
        ارسال پاسخ
        شعله(مریم.هزارجریبی)
        دوشنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۸ ۱۷:۵۸
        درود استاد گرامی
        بسیار زیبا بود استاد
        شاید بیشتر از اونچه فکر میکردم زیبا بود
        علی اصغر اقتداری (حرمان)
        علی اصغر اقتداری (حرمان)
        چهارشنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۸ ۱۸:۲۶
        درود بر شعله بانو
        ممنونم که نظر دادید
        ارسال پاسخ
        رضا عزیزی (رهگذر)
        دوشنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۸ ۱۸:۵۱
        درودهاااااا خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        علی اصغر اقتداری (حرمان)
        علی اصغر اقتداری (حرمان)
        چهارشنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۸ ۱۸:۲۶
        سپاس
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        دوشنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۸ ۲۱:۲۰
        با عرض سلام
        ازدل سرودید
        بردل نشست
        لذت بردم
        درودبرشما شاعر واستادگرامی
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        علی اصغر اقتداری (حرمان)
        علی اصغر اقتداری (حرمان)
        چهارشنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۸ ۱۸:۲۷
        یلام وسپاس
        ممنونم از لطفتان
        ارسال پاسخ
        لیلا امریاس(پریسا)
        چهارشنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۸ ۱۲:۱۶
        بسیار زیبا و جسورانه
        درود بر شما
        خندانک
        علی اصغر اقتداری (حرمان)
        چهارشنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۸ ۱۸:۲۷
        درود،بر پریسا بانو
        سپاااااس
        سید احسان موسوی ( سام )
        يکشنبه ۶ بهمن ۱۳۹۸ ۱۹:۲۹
        جسارت هر جایی دیده بشه تحسین بر‌انگیزه

        و در این شعر دیده شد


        احسنت خندانک
        اعظم قارلقی
        دوشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۸ ۱۶:۴۰
        هزاران درود استاد
        ایمان اسماعیلی (راجی)
        دوشنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۰۳:۴۰
        سلام و ادای احترام به ساحت مقدستان استاد عزیزم
        بسیار زیبا بسیار دلنشین و دلچسب
        زنده باد بزرگوارم
        درود بی کران 🌹🌹
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        6