سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 4 آذر 1403
    23 جمادى الأولى 1446
      Sunday 24 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۴ آذر

        ای وای خدای من، گل مریم من پژمرد

        شعری از

        بهمن بیدقی

        از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۸ ۱۱:۰۳ شماره ثبت ۷۷۵۶۹
          بازدید : ۷۰۴   |    نظرات : ۱۲

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر بهمن بیدقی

        ای وای خدای من، گل مریم من پژمرد
         
         سادگی دلنشینی داشت ، به مانند گل مریم
         در تمامیه عمر زناشوئی ، هیچوقت ندیدم او دورو باشد
         چیزی که ازو در ذهن من جاریست ، لبخندست
         همیشه ، خوش اخلاق بود ، با ادب ،
         سرزنده بود و شاد
         معنای رضایتمندی مخلوق از خالق
         کاش او را به وقت غذاخوردن میدیدید
         برای کل آدمها دعا میکرد ، آخر میرسید او ، به حیوانات
         که یا رب : " آنها هم داشته باشند " هیچگاه گشنه نمانند
         این دعایش بود
         تمام فکر و ذکر او نوانخانه ، یتیمان ، تنگدستان
         دغدغه ش بود آن  ، تمام صبح تا شب
         بی جهت و بی نیاز، از سالمندان بساط چیده ، خرید میکرد
         که تا شاید کمک گردد ، آن سختی دورانها
         با هر بهانه ، به نام عیدی و دیگر دلایل ، مبلغش را بیشتر میداد
         پول خود را به گرفتاران می بخشید
         اصلاً پول را ، از آن نظر دوست ‌داشت تا آنرا ببخشاید
         وقتی ، که بی مورد ، میدیدم میخندد
         شَستم خبردار میشد که او ، پولی بخشیده ،
         به نیازمندی که او بس آبرو دارد
         
         حتی به حین درد ، لبهای او ، پُر میشد از لبخند
         از کوچک ترین نعمت ، شاد میشد او
         همیشه شکر الله بر زبانش نیک جاری بود
         
         تازه پیدا کرده بودم نیمه ی گمگشته خود را،
         (بعد سالها، بسی سالهای طولانی)
         نبود او یک رفیق نیمه راه ، ما هم قدم بودیم 
         چقدر دلچسب من بود ،
         با او ، زندگی کردن
         زندگی با او ، برایم چه صفایی داشت
         اما حیف ، خیلی زود ، تمام شد آنهمه لبخند
         دوباره ، نیمه ی گمگشته ام را که پر از دل بود ، گم کردم
         به او بارها میگفتم : نمیدانم چه کارخوب و ارزشمندی من کردم
         که الله ، حوری ای چون تو نصیبم کرد
        از همان اول ، تا آخر،
        که او ناباورانه ، فرشته سان ، پری وار
         پرواز کرد او از کنارمن
         یک بدی هم من ندیدم از گل مریم
         او پاکِ پاک بود به سانِ واژه ی مریم
         همیشه در دلم با خود، میگفتم : چه اسم او به او آید ،
         (کسی که کار او، عبادتست : مریم )
         هیچوقت ، دیگر نیارامم
         کاش با او ، من ، میرفتم
         انگار یک حوری ، ز رضوان خدا آمد
         زمانی کم، بس کوتاه ، تا منِ سرگشته را در وادی عشقی لطیف اندازد و
         طعم شعف را به این گمگشته ی دنیا چشانَد ،
         و دروقت بلوغ عشق ، برگردد ، در کنار نهر رضوانش
         
         وقتیکه او رفت
         یعنی آن ماه ، پرواز کرد به عالمی دیگر
         من با دو چشم خویشتن دیدم ، که جانم رفت
         در کمتر از ساعت ، دنیای شیرین خودم را ،
         باز گم کردم،
         دوباره نیم گشتم من
         دل من ماند و یک عالم ، غم و غصه
         از همانوقت تا هم اینک ، حالِ من هست حالِ جان کندن
         خوب یادم هست :
         دوسه روزی مانده بود تا پرکشد از من
         معراج گل مریم (بامرامِ من)
         پرسید : چقدر از من رضایت داری ؟ من گفتم :
         تو خود میدانی ، صددرصد
         غرق شادی گشت
         برایش بس مهم بود این
         
         وقتی میان خاکها گم شد ،
         یادم آمد که  دلم در دست او جاماند و او هم رفت
         اینک همه ش قلبم ، پیشِ اوست
         به خود گفتم : که خوب شد قلب من در دست او جا ماند
         
         نخست من فکر میکردم ، شاید موقت باشد این غصه
         ولی اینک ، بعد از اینهمه مدت ،
         که هر روزش ، به قدر سالی بود برمن
         
         نیک فهمیدم ، گرم بودم آن زمان،
         نمیفهمیدمش ، زیرا :
         دیر زمانیست دل من هم ، کنار دلبرم مرده ست.
         بهمن بیدقی . به بزرگداشت همسر بزرگوارم
         آغاز  :  آبان  ماه 1351
         پرواز:  بهمن ماه 1397
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        پنجشنبه ۱۱ مهر ۱۳۹۸ ۰۶:۲۵
        خندانک خندانک
        خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        پنجشنبه ۱۱ مهر ۱۳۹۸ ۰۹:۴۴
        ممنونم
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        پنجشنبه ۱۱ مهر ۱۳۹۸ ۱۸:۰۵
        درود بزرگوار
        عرض تسلیت
        آرزوی صبر و بردباری
        خداوند منان ایشان را ببخشد و بیامرزد و با حضرت زهرای مرضیه محشور سازد
        فاتحه و صلوات خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        جمعه ۱۲ مهر ۱۳۹۸ ۰۲:۰۰
        با سلام و احترام
        ممنون از لطفتون ، خداوند مهربان رحمت کند امواتتان را ، روحشان همیشه شاد.
        ارسال پاسخ
        سیف اله فاتحی
        پنجشنبه ۱۱ مهر ۱۳۹۸ ۱۵:۲۶
        روحشون که حتما شاد است شادتر باد
        خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        جمعه ۱۲ مهر ۱۳۹۸ ۰۲:۰۴
        با سلام و احترام
        ممنون از لطفتون ، رحمت الهی بر درگذشتگانتان ، روحشان همیشه شاد.
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        پنجشنبه ۱۱ مهر ۱۳۹۸ ۲۲:۲۷
        باسلام وارادت
        خواندم ولذت بردم
        اندیشه نابتان همیشه توانا ست
        ایامتان به شادی
        درود درود
        ادیب دانا وتوانا
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        جمعه ۱۲ مهر ۱۳۹۸ ۰۲:۰۸
        با سلام و احترام
        خیلی لطف دارید . شما هم انشاءالله همیشه موفق و شاد باشید
        ارسال پاسخ
        منوچهر منوچهری (بیدل)
        جمعه ۱۲ مهر ۱۳۹۸ ۱۱:۴۲
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        شنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۸ ۰۰:۲۶
        ممنونم
        ارسال پاسخ
        وحيد سخايي
        جمعه ۱۲ مهر ۱۳۹۸ ۱۷:۲۸
        روح همسر پرمهرتان شاد ،قرين رحمت الهي ،
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        شنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۸ ۰۰:۲۷
        ممنون از لطفتون
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2