شنبه ۳ آذر
باژگونه شعری از اسکندر اقدسی (عابر)
از دفتر عابرانه نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۳ اسفند ۱۳۹۳ ۲۱:۲۴ شماره ثبت ۷۷۴۷
بازدید : ۱۴۵۰ | نظرات : ۹۷
|
دفاتر شعر اسکندر اقدسی (عابر)
آخرین اشعار ناب اسکندر اقدسی (عابر)
|
گنجشک دیدم من
بین برگ هایش
هزاران درخت
کز کرده بود!
مرغی
که در بالای قاف نستوه اش
سی کوه لانه داشت!
کبوتری
در اوج بال هایش
چندین دسته آسمان
به پرواز دیدم!
نهنگی
در اعماق اش
اقیانوس ها غوطه ور دیدم و
در سطح اش کشتی ها سرگردان!
مور دیدم
از لانه اش
صف گندم زاران
به حمل قوت!
...
انسان را
دیدم
خلیفة الهی
که
رخت داشت
اما
درخت نبود!
خسته
زیر درخت پای کوه
نشسته بود
در هیأت خداوندی از آسمان رانده
ناخدایی از دریا مانده
انسانی که از گندم
تنها « غم نان » داشت
انسانی دیدم زار
گرسنه در گندم زار!
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.