شنبه ۱۰ آذر
دُردانه گیتی شعری از علی معصومی
از دفتر در کوچه های انتظار نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲۷ شهريور ۱۳۹۸ ۲۰:۳۹ شماره ثبت ۷۷۱۶۹
بازدید : ۶۴۸ | نظرات : ۹
|
آخرین اشعار ناب علی معصومی
|
دُردنه گیتی
مداوا کن دمی درد دل بی غمگسارم را
چراغی بر فروز آلونک شب های تارم را
خزان می آید اما پرتو نور امیدم باش
مگیر از من هوای رویش فصل بهارم را
کجا بنشسته ای ای آفتاب صبح بیداری
سیه کردی ز داغ دوری خود روزگارم را
نمی دانی مگر اوضاعی از شبهای بارانی
که با هر غمزه چشمی درآوردی دمارم را
فرآهم شد بهای گرمی بازار چشمانت !
بیا در خرمن آتش ببین سوز و شرارم را
بگو کی میرسی از ره تو ای دُردانه گیتی
که ریزم زیر پاهایت همه دار و ندارم را
صبا پیغام معصومی ببر تا محضر جانان
بگو دور تو می گردید اگر دیدی نگارم را
کنون یاری نما ای جان من زار و پریشان را
که در یابم ز دامانت بهای هشت و چارم را
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و شورانگیز بود