يکشنبه ۱۶ دی
نوای باران شعری از الهام امینایی
از دفتر الهام نوع شعر ترانه
ارسال شده در تاریخ جمعه ۱۴ تير ۱۳۹۸ ۰۰:۴۵ شماره ثبت ۷۵۱۶۸
بازدید : ۴۰۸ | نظرات : ۱۱
|
آخرین اشعار ناب الهام امینایی
|
با نوای باران
در این شب تار
می خوانم
غم نشسته بر
ترانه هامان
می دانم
ای شب رمیده
به خون کشیده
دامانم
تا رسد صدایم
به آسمانت
می بارم
ماه خانه من
چشم بر هم مزن
بر خواب باران
دل, دل مبند
بی نشانه, تنها
بر رهت نشستم
جز خیال رویت
دل به کس نبستم
در شهر غمم
افسانه تویی
هم ساغر و هم
پیمانه تویی
بر درد دلم
چاره تویی
چاره تویی
آب ز سر گذشته
بیا و ببین
راه خانه بسته
بیا و ببین
ای همه آرام دل من
ای سر و سامان دل من
ای همه آرام دل من
ای سر و سامان دل من
آه ای دل
شراره شو
آتش شو
زبانه شو
فریادی و بی صدا
ای دل!
آه و ناله شو
با یادت بهار دل
می لرزم ز جان و دل
در داغت شکسته ام
داد از روزگار دل
من و نگاه خیس باران
سکوت بی پناه یاران
ای باران ...
من و غم تر دو دیده
شب به خاک و خون کشیده
ای یاران ...
ای یار من
ای یار من
بر خیز و برآ
چون لاله ز خاک
ای ماه تمام
جانانه بتاب
بی خانه منم
تو باش و بمان
تو باش و بمان
تو باش و بمان
* با الهام از داستانی عاشقانه در روزهای تلخ سیل شیراز و به یاد هم وطنان داغ دیده در شیراز و سایر شهر های سیل زده کشور
|
نقدها و نظرات
|
درود بر شما
ممنون از نگاهتون گرامی | |
|
زیبا نگاهید
سپاسگزارم | |
|
ممنونم از لطف نگاهتون | |
|
درود بر شما
سپاسگزارم | |
|
ممنون از نگاه زیباتون | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بجا و زیبا ست