سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        محله قدیم

        شعری از

        هومن کوچک پور

        از دفتر شعرناب نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۵ تير ۱۳۹۸ ۰۹:۰۸ شماره ثبت ۷۴۹۱۱
          بازدید : ۷۲۵   |    نظرات : ۱۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر هومن کوچک پور

        ته عطر های کهنه این کوچه
        پر از...
        رقص سماع ،سکوت و تنهایست
        نوازش هایی از جنس فروغ میان دختران اطلسی
        آسمان و ریسمان ندیده
        تنها دلخوشی شمشاد های کنار جوی شده ست
        اینجا زمستان پیاده می آید و پیاده می رود
        اما..
        بهار سوار، باد های بی آب و آیینه
        تمام محله را در ثانیه ایی،میهمان ترانه های
        پیرمرد سه تار زن،کور می کند...
        تنها آرزوی آسمان ته این کوچه
        بوی کباب و ریحان،سر سفره
        بچه ها ی هفت سنگ باز مهاجر ست...
        در عمق انعکاس رد پای خاطرات این کوچه
        درختان صنوبر پر ازفریاد خاتون های
        فانوس به دست بی هوس ست....
        ته این کوچه..
        پر از گلایه های کفتر های،بی قرار باران ندیده ست...
        بغض هم بغض های قدیم
        بوی عسل و مشک می داد
        ته بغض های قدیم،پر از آشتی و بهانه دیدن بود
        خطوط خنده همساده ها
        محو می کرد،خستگی رفتگر گونه سرخ را از مدار زمین
        قبل ها ته این کوچه
        فراموشخانه ای بود وسط اقیانوس از جنس
        سفال کوچک و شراب
        الان سقفی دارد چوبی،بلمی شیفته آب
        حبه قندی
        چای دیشلمه ایی
        یک پاره سنگ دیزی بز باشی
        و آخر هفته ای پر از صلوات
        جهت رفتگان از سفره دلمان....
        برای یک سلام بی منت
        ته این کوچه ،لب ها همه تب میکردند...
        مادران بی زیلو
        ته این کوچه به امید فردا بودند
        تن ها شعله ور از جنگ بودند
        میان این دو ،سه سطر زندگی
        بجای کلمات،خون ها جاری بودند
        خلاصه ته این کوچه
        روزگاری
        مردمانی ،پر از شعر های ناتمام بودند....
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        جمعه ۷ تير ۱۳۹۸ ۱۷:۴۶
        درود بزرگوار خندانک
        هومن کوچک پور
        هومن کوچک پور
        شنبه ۸ تير ۱۳۹۸ ۰۹:۳۳
        سپاس استاد ممنونم خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        همایون طهماسبی (شوکران)
        پنجشنبه ۶ تير ۱۳۹۸ ۱۹:۵۲
        درودتان جناب کوچک پور دوست عزیز و فرزانه
        بسیار زیباااااا
        قلمتان جاری
        خندانک خندانک خندانک
        هومن کوچک پور
        هومن کوچک پور
        شنبه ۸ تير ۱۳۹۸ ۰۹:۳۳
        ممنونم جناب طهماسبی بزرگوار
        پاینده باشید خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        اعظم قارلقی
        پنجشنبه ۶ تير ۱۳۹۸ ۲۲:۲۶
        خیلی خیلی زیباااا
        سطر به سطر، پر از حرف ها و نکته های نغز خندانک خندانک
        عااالی خندانک
        هومن کوچک پور
        هومن کوچک پور
        شنبه ۸ تير ۱۳۹۸ ۰۹:۳۴
        سپاس سر کار خانم،ممنون از لطف شما خندانک
        ارسال پاسخ
        احسان کریمیان علی آبادی
        جمعه ۷ تير ۱۳۹۸ ۰۹:۴۴
        درود
        خندانک خندانک خندانک
        هومن کوچک پور
        هومن کوچک پور
        شنبه ۸ تير ۱۳۹۸ ۰۹:۳۴
        درود متقابل جناب کریمیان عزیز خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        جواد  رفیعی  (جواد)
        شنبه ۸ تير ۱۳۹۸ ۱۵:۴۸
        سلام
        زیباست خندانک خندانک خندانک
        مهدی سالوند (مهدی)
        شنبه ۸ تير ۱۳۹۸ ۱۸:۳۴
        درود بر شما
        زیبا سروده اید
        خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3