پشت سرت خیلی چیزا میگن
از وقتی که دستامو ول کردی
هر روز ی حرف تازه میسازن
میگن که هر شب میری ولگردی
از حرف مردم بگذریم اما
دیدم تو رو با یه نفر چن بار
گفتم شاید چشمام دروغ میگن
هی با خودم میکردمش انکار
دیشب که دلتنگت شدم گفتم
یه سر بیام توو کوچ تون شاید
از پنجره بازم تورو دیدم
اما یه صحنه حالمو بد کرد
دیدم که پیشش خیلی خوشحالی
با اونی که همراهته خوش باش
روزی میاد مثل خودت میشه
اینو میخوندم از تو ی چشماش
میگفتی از من سرتره، سر بود؟
یا مثل من یه ساده ی خر بود
میگفتی باساز تو میرقصه
رقصید ناشم از من به تر بود؟
گول چشای نازشو خوردی؟
یا وض توپش وسوست میکرد
کمتر ادا اطفار بریز واسش
بدجوری وابستت شده ،نامرد
هر شب میاد دنبالت و انگار
تا صبح برات مهمونی میگیره
چند روزیه میخوام بگم برگرد
اما یه حسی بم میگه دیره
انگش(ت )نمای شهر مون کرده
اما تو که عین خیالت نیس
چشمای تو هر روزی یه رنگه
چشمای من از گریه هرشب خیس
اخرین نوشته
98/02/30
دوستان و اساتید محترم خوشحال میشم اگه نقدی هست با جونو دل بپزیرم
بسیار زیبا و جالب بود