سه شنبه ۴ دی
|
دفاتر شعر سیده نسترن طالب زاده
آخرین اشعار ناب سیده نسترن طالب زاده
|
نقاشی هایم را به دیوار میزنم
، مینیاتورها
در ترانه ی چوبی باغ به خواب میروند
چمدانت را میبندی
شعرهایمان، بوی زیتون میدهد
پیراهن اناریت را،
زیر باران اتاق پهن کرده ای
و شمعها هنوز روشنند
در رگهایم، عطر بیرحم زندگی میریزد
بر میخیزم
به فاصله ی یک لبخند
، در جهانهای موازی گس
و به پیشگویی ماه خونین
، در رگه های شراب و سیگار می اندیشم
در لبهایم
طعم رزم و تازیانه دویده است
و صدای تو
آهنگها را می آغازد
... آغاز میشوم
و اسبنده جاده های بارانی، آغاز میشوند
،
عطر غمگین مگنولیا
در فصلهای جسور خنده میپیچد
و در نگاهت گره میخورد
، آهوانه ی گریستن
حالا کشتیها،
با گیسوان آبی شور
، به برکه ی چشمانت سفر کرده اند
و بلیطهای یکطرفه
در شورش سرخ شطرنج_خانه پیداست
آه، امشب
پیراهنم
پر از گلبرگهای رازقیست
و شعله های مرجانی آتش و یخ
، در گوشه های ترنج و ترمه و تار.
نت نامه ی کوچ پرندگان اندامم
در التهاب صحاری بوسه، گم میشود
، و شعبده ی گرم شکوفه ی گیلاس
دوباره،
محاکات تنت را
در دهان بنفش رؤیاهایم، تکثیر خواهد کرد
سیده نسترن طالب زاده
ترجمه ی فارسی از مجموعه ی
" Медленно, это было похоже на твои глаза"
انتشارات زوزدا_چاپ نخست 2018
|