جمعه ۲ آذر
هوالمحبوب شعری از فریبا عابدی
از دفتر دل درد ها!!! نوع شعر
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۱۵ تير ۱۳۹۱ ۱۵:۱۰ شماره ثبت ۷۳۳۹
بازدید : ۱۵۸۳ | نظرات : ۱۱
|
آخرین اشعار ناب فریبا عابدی
|
ای شیرین ترین رویای من
در سیاهی شبهای بی تو بودن، در سکوت صدای بی کسی، در دل بی دل خود، نام تو را فریاد میزنم
فریاد فریاد فریاد...
فریادی از پس دلتنگی هایم، از لابلای جاده های خونین دل ، از زیر خاکستر عشق
بشنو این فریاد من آه ای صنم
در فراقت سوخت این جان و تنم
گُر گرفته این تنم از یاد تو
آتشی زد بر تنم لب شاد تو
مرهم این جان سوخته چیست چیست
محرم تنهایی من کیست کیست
عطر نفس هایت چون دم مسیحایی مرا که در کوچه های تاریک بی کسی درجا میزدم جانی دوباره بخشید. با تو پرواز را آزمودم و سفر آغاز شد
سفر...
به آنجا که گرمایش محبت بود و نورش صداقت، آنجا که قوتش وفا، آبش صفا، دور از جفا بود
اما افسوس که هر سفری را پایانیست و حسرت تنها یادگار آن
حسرت...
حسرتی که چو بغضی در چشمانم جاریست، حسرت دوباره دیدنت
نامت بر لبم باقی و عشقت چو خون در رگهایم جاریست
تنها نگاهت مرهم زخم های من و نوازش دستانت جانبخش این بی جان تن است
پس بدان
ای تنهاترین رویای شیرینم
شاهزاده ی سوار بر اسب قصه هایم
تا مرز نیستی
تا صبح هستی
در اوج مستی
دوستت خواهم داشت...
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.