دوشنبه ۳ دی
میلاد و هجر شعری از پرویز جیحونی (بیخبر)
از دفتر سوز بیخبری نوع شعر
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱۲ تير ۱۳۹۱ ۲۲:۰۹ شماره ثبت ۷۳۱۲
بازدید : ۸۸۰ | نظرات : ۳
|
دفاتر شعر پرویز جیحونی (بیخبر)
آخرین اشعار ناب پرویز جیحونی (بیخبر)
|
دانی که روز میلاد تو,چه تصور شود مرا؟
همـچـو قــیامـت و وامـانــدگی محـض مرا
بیـنـم همـه شادان و خوشـحـال مـیـدونـد
وای از من وامانده , غم است و درد مرا
غم , نـه غم که لب هـایم شـادان نیـسـت
بـل آن غم, که زهجر تو مرگ است مرا
بیا و ببین زهجرت چه میرود به دلم
طوق زرین بندگی , چه زیباست مرا
دانم که ببینی به سکوتم , خروشم همی
ایـن سـکوتم نشـانی زعشق اسـت مرا
عشقی است که نشآت ز قدومت داشته است
کـفـی کـه مـیـزبان مهـر تـو بـودســت مرا
صوتی کـه بـه ملکــوتم ببــرد چون مسـتان
مهری که همیشه , سوز و گداز است مرا
بیا تا که به مژگان,غبار بروبـم ز رهـت
کـه ایـن خـود بهـترین نشان اسـت مرا
بگـو کـه هست جـیحـون جــزء اصـحابـت
تا ببینی هفت آسمان,اریکه رقص است مرا
السلام علیک یا بقیه الله
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.