يکشنبه ۲ دی
فریاد شعری از جواد بخشی زاده
از دفتر بغض یک شاعر نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۶ دی ۱۳۹۷ ۲۱:۱۳ شماره ثبت ۷۰۰۶۲
بازدید : ۴۲۵ | نظرات : ۴
|
آخرین اشعار ناب جواد بخشی زاده
|
دیگر هیچ صدایی از این حنجره نخواهی شنید
حتی فریادی
از زیر آب
هیچ اشکی گونه ام را خیس نخواهد کرد
باران اگر ببارد..........
این بار شکستم حتمی خواهد بود
تو اگر پا به میدان بگذاری
تو اگر رخت رزم بپوشی
و چه جنگ ناعادلانه ایست
تمام قلب من در برابر سپاه چشمانت
از من بپرس
تنها شکست خورده این نبرد
که فاتحان این جنگ نابرابر
چگونه تاخته اند به تمام من
و غنیمت گرفتند چشمهایم را
تا نتوانم گریستن را
و دهانم
و زبانم
و حلقومم را
هیچ مسکنی تسکین دردم نیست
دهانی برای فریاد ندارم
آنچنان که میخواهم با زنجره ها هم آواز شوم
و در این قحط صدا
"آواز کن کرگدن
از حنجره ورم کرده ات
خوفناکی یک بغض فروخورده را"
دیوار های این خانه
هراس ریزش و آواری حتمی
من حتم دارم موریانه ها با نیزه حمله ور خواهند شد
و تکه تکه استخوانهایم را به تاراج خواهند برد
من به سرگیجی کرکسی فکر میکنم
که در آسمان می لنگد
و در اندیشه اینکه
جسدم را از حلقوم موریانه ها بیرون بکشد
من حتم دارم مادرم غمگین خواهد شد
و از این غمگینی سوگوار
و در این سوگ پایدار
#جوادبخشی_زاده
#بغض_یک_شاعر
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
زیبا و غمگین بود