برای حامد ....

  تو می دانی که صحبت با در و دیوار یعنی چه
دیازپام و ُ هزاران قرص و ُ هی سیگار یعنی چه

 تو می فهمی که وقتی شب  سرازیر است از ساعت
کنار ِ تیک و تاک ِ سرفه ها ، "بیدار"  یعنی چه  

 تمام ِ کوچه ها چشم است امشب تا تو پیدا شی
به لحن ِ شرقی چشمت بگو "دیدار"  یعنی چه ؟!

فقط شمعی که می سوزد به پای عشق می داند
سراسر سوختن با این همه اصرار یعنی چه

همیشه مادرم می گفت مردانه صبوری کن  
من آن مردم  که می گریَد ، دگر انکار یعنی چه

گمانم پنجره با باد دستش توی یک کاسه ست
مدارا کردنم با این دو  لاکردار  یعنی چه ؟!

کنار پنجره شاعر خودش را دار زد بر باد
و گفت این شعر و این ابیات ِ طوطی وار یعنی چه

خدا رحمت کند "من" را، عجب دیوانه مردی بود
برای مرگ ِ دیوانه ، غم  ِ  بسیار یعنی چه

پی نوشت :

با سلام خدمت اساتید عزیز . جسارتا اگر به قصد معامله در کامنت گذاشتن و کامنت گیری نظری مرقوم می فرمائید ، عاجزانه خواهشمندم بنده را مدیون خود نسازید . با آنکه تمام اشعار را بلا استثنا می خوانم ، اما فعلا شرایط برای عرض ادب پای اشعار زیبایتان میسر نیست .

کامنت های از سر خلوص و مهرتان سرمه چشمهایم

م.ی لولی وش