سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 5 دی 1403
  • روز ملي ايمني در برابر زلزله
25 جمادى الثانية 1446
    Wednesday 25 Dec 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      چهارشنبه ۵ دی

      مرور یک خاطره

      شعری از

      سید رضا موسوی

      از دفتر شعرناب نوع شعر

      ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۷ خرداد ۱۳۹۱ ۰۷:۰۲ شماره ثبت ۶۹۵۹
        بازدید : ۸۴۶   |    نظرات : ۲۴

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر سید رضا موسوی

      فریادِ"بی تو هرگز" ام را خوب میدیدی

      با یک غرورِ بی سر و ته... باز خندیدی

      وقتی سکوتت ؛ پاسخ ِ……من دوست دارمت

      وقتی نگاهت میرود من هم به دنبالت....

      شاید نفهمیدی کسی جز "ما " نمی کٌُشتی

      "با هم" قراری داشت اینجا....کوچه پشتی!!!

      در اضطراب ....دلهره ....کفشامو پوشیدم

      با خنده های مبهمی..... آیینه.... بوسیدم

      کردم سقوط از خاطراتی در ورای ذهن

      دارم نگاهش میکنم.... از ماسوای ذهن

      باید گذشت از هر چه تقدیر است و راضی بود

      دارم قبولت میکنم عشقت یه بازی بود....

      لعنت به این رگ های خالی از پُرِ غیرت

      لعنت به این چشمان هیز و هرزهء نعمت!

      نعمت که ناشکری کنی لعنت بر او باشد

      من رفتم اما شاید این اَت آرزو باشد

      شاید ولی شاید ولی شاید..... ولی شاید

      شاید نگاهت وسوسه بر لحن یک "باید"

      یا یک توهم از پس فردای نافرجام یک خواهر

      یا باعث نفرین درد اندود و وحشتناک یک مادر

      یادم نمی آید ...وفا داری بلد بودی؟؟؟!

      پایت به پایت پشت پا میزد که رد بودی!

      مشکل همین جا بین یک لبخند تو خالی ست

      مشکل میان تو و من یک مای پوشالی ست

      مشکل فقط تضمین یک کنکور ادواری ست

      مشکل منم مشکل تویی یا شعر تکراری ست؟

      اما چرا تحقیر یا تهدید میکردی نمیدانم

      دانستن این عیب هایت را نمی خواهم

      دانستن تختی که جمشیدی شده از تو

      یا دیدن مویی که خورشیدی شده از تو!

      آن تخت را بعد از تو کوروش هم به یغما داد

      گرمای عشقم را نفهمی ات به سرما داد

      لایق نبودی ...بگذریم..... جای شما خالی...

      عاشق شدم

       عاشق شد و

       عاشق شدیم

      ...............................جای شما خالی!

      هرچیز جایش تازگی ها شد به من معلوم

      جای خدا جای شما جای کسی معدوم!

      من بودم و یک خاطره در حاله ای از نور

      تو بودی و یک حسرت و یک التماس از دور

      همیشه در یک رابطه وقتی تو خوبی میتونی سرتو بگیری بالا و بگی :فدای سرم.

       

      رضا موسوی 6/3/91

      ۰
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      1