شنبه ۳ آذر
|
دفاتر شعر محمد ترکمان(پژواره)
آخرین اشعار ناب محمد ترکمان(پژواره)
|
|
نقدها و نظرات
|
... سلام و سپاسگزارم بانو با نفس، بنده در سایه شما ها قد کشیده ام...
| |
|
درود خوشحالم که هستین روزی نوشتم : بر صفحه ی تلویزیون از آزادی میگویند اما جهان از جیغ و گریه ی نوزاد میلرزد شاعر لیوان را پر میکند وآن را به سلامتی ، سر میکشد و اما کلاغی روی آنتن تلویزیون می نشیند و بر شانه ی دیکتاتور فضله می اندازد دلگیر مباش که جهان با بودن اهورای میترایش همه رویایی است همانند اشعارتان انوش بمان | |
|
... بله درست می فرمایید روزی آخر لحظه ها قضاوت می کنند و شورای تاریخ، حکم... حسادت اما هم سعادت را از بشرّ می گیرد و هم لیاقت انسانی را...! دلی سلام ممنونم که هنوز اقیانوس است و برای ما آینده ای نارنجی، عروس... آرامشت برقرار و عمرت سرشاز از بهار...
| |
|
... نگران نیستم، قطار ایستاده را زیرا می دانم که بچه ها سنگ نمی زنند و درخت بی بار را، بی هوده باد قدم!
بدی به بوم رنگی می ماند که همیشه به پرتابگر خود وفادار است و از هدف، گریزان!
| |
|
... سلام استاد عزیز همیشه بودن عالیجناب افتخاریست برای بنده و آینده نگاره هایم... زنده باشید که به خاک بها می دهید و به این دل سوخته من، رجاء...
| |
|
... سلام بسیار خرسندم و خوش بخت که نوشته های مرا درک می کنید و این دنیای بدی ها را سرو آسا تا بی کرانه های بکر، ترک...
| |
|
آب هرچه بود از سر گذشتم و سنگ هایی که با آنها سینه ام برشتم!
پ...
ممنون مجتبی جان دلت همیشه آباد باد...
| |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
چون هماره زیبا و معنازا سرودید
هماره در اوج
تو
دنیای منی و من
آخرتی سوخته!
این سپیدِ زیباتون منو یاد بیتِ یکی از غزلهایم در کتاب آوای احساس که تقدیمتان میکنم:
تو امروز منی؛ دنیای اکنونم
برایت میشوم امروز و فردا، من