حضرت خاتم امام مسلمین
سید و سالار اسلام مبین
بر تمام خلق عالم سروری
جامع ادیان و هر پیغمبری
بعد تو ختم رسالت شد یقین
چون که اکملت لکم گردیده دین
بعد از آن دیگر که باطل مدعی است
بدعتش رسوایی هر مشتری است
در غدیر خم تو احیا گشته ای
با علی جانا تو ابقا گشته ای
چون که فرمان آمده از سوی حق
تا وصی خود شناسی بهر خلق
آنکه را مولا و سرور شد علی
اوست یار و یاور تو ای نبی
وای برآنان که آن جا بوده اند
بعد تو بر این ولی شوریده اند
دوزخ است مأوایشان قطع الیقین
روز محشر می شود عین الیقین
یا رسول الله شده زاد روز تو
شادمان این امت بهروز تو
در ربیع الاول ای فخر جهان
حی سبحان نور تو کرده عیان
تا بهار با نام تو گردد بهار
روشنی آید در لیل و نهار
تو امیری و رحیمی و بصیر
رحمتٌ للعالمینی و کبیر
هیبت شاهان ز نامت شد حقیر
قیصر از تخت شهی آمد به زیر
خوابشان آشفته و در حیرتند
این چه اعجاز است که آن ها دیده اند
کاخ خسرو شاه ایران آن زمان
همچو گهواره بلرزید بی امان
ظالم مغرور به چشم خود بدید
طاق کسرایی چگونه می درید
لرزه بر ایوان کسری آمده
بین فرو ریخته چارده کنگره
از حجاز نور محمد شد پدید
ذات حق در شرق آن را هم دمید
خلق می دید نور حق شدمنجلی
زین سبب گویند تسبیح ولی
ساحران بی سحر و باطل گشته اند
کاهنان بی علم و جاهل گشته اند
در عجب ابلیس و حیران صیحه زد
تا شنید نام محمد ضجه زد
منع گردیده بریده بس عنان
جاندارد او در هفت آسمان
در سماوه دشت هم پر آب شد
ساوه گرچه در تب و بی تاب شد
تا شنید آتش که احمد آمده
شعله اش خاموش در آتشکده
خلق حیران و زمین الحمد گفت
مدح احمد جبرییل بی حد گفت
آمنه تا صوت پیغمبر شنید
شکر ایزد از دل و جان برکشید
لای لای ای طفل خوش الحان من
لای لای ای کودک خوش خوان من
آمدی مادر فدای ناز تو
من به قربان همین اعجاز تو
کودکم بین جای بابا خالی است
لیک با تو حال من شیدایی است
آن شنیدستم که تو منجی شوی
بر بنی آدم دگر محیی شوی
حیف نیستم تا که قدقامت کنم
در نبوت جان به قربانت کنم
ای پسر تو نور چشمان منی
جان عالم شور ایمان منی
از تو خواهم در قیامت ای پسر
بر تمام خلق بنمایی نظر
روز محشر سرور و آقا تویی
شافع کل بشر مولا تویی
بر مزینانی عنایت ای حبیب
تا نباشد در قیامت او غریب
بسيار زيبا و دلنشين
در وصف حضرت ختمي مرتبت(ص)
عيدتان مبارك