سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        پنچ وارونه

        شعری از

        پردیس محرمی

        از دفتر بانوی مردادی نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۲۶ آبان ۱۳۹۷ ۱۳:۱۸ شماره ثبت ۶۹۰۲۱
          بازدید : ۴۰۸   |    نظرات : ۱۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر پردیس محرمی

        سربه هواتر از زمین بود دلم 
        چون تو زیباتر از ماه بودے 
        مثل ماهے تنگے درآرزوے تو بود 
        چون تو آن دریاے دلخواه بودے 
        با آمدنت عجب شوروغوغایے به پاڪردے 
        مرازیر وزبر ڪردے 
        تو برسریر قصرے ڪه قلبم برایت ساخت، 
        لایق ترین پادشاه بودے 
        آن زمان غزال دلم، 
        ناخواسته دردام نرگس زیبایت گرفتارشد 
        خودخواست صیدے برایت باشد 
        دریغا ڪه تو صیادے ناآگاه بودے 
        من بامعجزه نورجمالت، 
        سرازخاڪ درآوردم 
        مثل گلے روییدم 
        حقا ڪه تو باهستے خویش ، 
        روشنے بخش هستے ام در این چاه بودے 
        شب ها دم به دم شعله فانوس یادت، 
        شعله ورتر از قبل مے شد 
        به خداسوگند مبالغه نیست گربگویم 
        همراه من تا هرپگاه بودے 
        گرچه نوردیده ام بودی، 
        امارفتے وپشت ابرها پنهان شدے 
        درفراقت ذره ذره وجودم آب شد 
        ڪاش مے دانستم چقدر جانڪاه بودے 
        طعم شیرین بهشت زندگے ام، 
        از عسل تو بود اما رفتے و 
        دراین جهنم پیوسته آه از نهادم بلند شد 
        و تو دلیل این آه بودے 
        تا گفتند در انتظار معشوقت قرص ماه هستی، 
        ڪاسه صبرم لبریز شد 
        آرے من ڪه ایوب نبودم 
        گرچه ڪوهے ساخته بودم ز تو اما 
        تو همان ڪاه بودے 
        این خبرتلخ چه زلزله اے به پاڪرد در دلم 
        چه فاجعه اے بود 
        تو تافته اے جدابافته بودے و 
        من دیر فهمیدم ڪه انتخابے اشتباه بودے 
        هرچه دیدے ز چشم خودت دیدے اے پنج وارونه 
        غیرت هم ڪمے خوب است ڪه تو 
        بے غیرت تر از آن
        دراین راه بودے 



        7آبان ماه 97 
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۲۷ آبان ۱۳۹۷ ۲۱:۴۷
        درود بانو
        زيبا و پر احساس بود خندانک خندانک خندانک
        پردیس محرمی
        پردیس محرمی
        چهارشنبه ۳۰ آبان ۱۳۹۷ ۱۲:۵۴
        سپاسگزارم از مهر حضورتان خندانک
        ارسال پاسخ
        همایون طهماسبی (شوکران)
        يکشنبه ۲۷ آبان ۱۳۹۷ ۲۲:۴۸
        خندانک خندانک خندانک
        پردیس محرمی
        پردیس محرمی
        چهارشنبه ۳۰ آبان ۱۳۹۷ ۱۲:۵۴
        سپاس خندانک
        ارسال پاسخ
        کبری یوسفی
        سه شنبه ۲۹ آبان ۱۳۹۷ ۱۰:۵۳
        سلام درود مهر بانوی عزیز
        زیبا پر احساس
        سروده اید
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        پردیس محرمی
        پردیس محرمی
        چهارشنبه ۳۰ آبان ۱۳۹۷ ۱۲:۵۵
        سپاسگزارم مهربانوی عزیز خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        صحبت  پارکی ( صُبی )
        چهارشنبه ۳۰ آبان ۱۳۹۷ ۱۲:۵۱
        بسیار زیبا و دلنشین
        متشکرم
        سلام
        سعید فلاحی
        پنجشنبه ۱ آذر ۱۳۹۷ ۰۳:۳۸
        درود و صد درود
        پاینده و زیبنده باد قلمتان
        خندانک خندانک خندانک
        پردیس محرمی
        پردیس محرمی
        شنبه ۳ آذر ۱۳۹۷ ۱۲:۰۶
        سپاس خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمدرضا بیدشکی (هیوا)
        جمعه ۲۶ بهمن ۱۳۹۷ ۱۷:۳۲
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4