مَغَلی داشتم، زرنگ و زبل
همیشه گُل بی، وا تَشِ اِزْگِل
فِرَه خوش فِرموْ، اِندِ پشتکار
همیشه آنلاین و آمادۀ کار
روزیا جمعه هم، چی روز اداری
خوْشِه می کُشت سی، اضافه کاری
مَغل نوْوِیْتوْ، فِرَه خوش خدمت
دِ عمرِش یِه روز، مُرْخصی نُرِت
وَردسیاش، بادشو و مَقاشی استیل
یه بطری نفت و تنیرِه دِسبِیْل
تا وِش مِی گُتِم: وِریْسْ دِ وَر خاوْوْ
مِی گُت: حاضرم، چی بَکِم کَوْاوْوْ؟
وا گِلِه کِرمیت، موْیی لاله گون
شُعلُن تاوْوْ می یَه، چی بیدِ مجنون
آماده مویی، گِریْ وا سِه سوت
اِزگِلْیان مِی کِرد، وِ دوْنَه یاقوت
آماده باش بی، هفت روزِ هفته
سی دِنَه کَوْاوْو وْ کَوْاوْوِ چِنجَه
تفریح روزانَشْ، جیجه کَواوْوْ بی
تخصص اصلیش، کوبیده گاوْوْ بی
استادِ شیشلیک و دِنَه کَوْاوْوْ پَز
عاشق یِه چی، بی فقط جگر وَز
مِی گوت: اَر یِه روز، دِیْیِم وِر نِیْسَه
مدیون مِنِیْ توْ، نفسِم مِیْسَه
تا احمدی نژاد، وا دولت چَنِم؟
اوْما نَفتِن بُرد، سَر سفره مَردِم!
قطعنامیان کِرد، وِ کاغذ پاره
گُت: مَر ایران خوْش، اقتصاد نارَه؟
وا دیپلماسیش، تحریم مو کِردِن
گِلِه گوشت داشتیم، وَن هم قطع کِردِن
وا دولت دَهِم، گوشت رَت دِ هوا
باز نِشست بی یِن، همه مَغَلْیا
مَغَلْیا خاموش، همه کِزو کور
افسرده بی نَه، هان وِ لوْوِه گور
همه سرد و سِر، دَ رَمَق نارن
بازارشو کساد دَ رونق نارَن
مَغَلْیا همه، هان دِ انباری
تو جرأت داری، نوْم گوشت بیاری؟
ایْما هم مَغَلِن، تبعید کِردیْمَه
کَوْاوْوْ گوشتِ سگ! اگرهَردیمَه!
بازداشتِش کِردمَه، دِ انفرادی
تاگَه عمرداره، نَشْنوْوَه بوُ دِیْ
دِ سال موْرِمِش، وِ هوا خوری
تا لِیْوَه نُوُوَه، دِ مِیْن انباری
مَغَلْکَه اِیْما، چشیاش کور بِیْنَه
کافر مَغَلِن، وِیْی روز نِه اِیْنَه
دَسِش می رِیْموْ، مِیْسَه وِ سَر پا
مُوُ دِ گِرِیْوْوَه و گوشت دِ موْ می ها
چِنْگْ موْنَه وِ ریی، وِ سر وْ سینه
مَر گوشتِن دِ وَرِ، خاوْوِش بِه ایْنَه
بوْوِم وِ خانم، اگر واشْ مُوُوَه
ایی ماه بی خیالِ، یارانه بُوُوَه
پِیْلِش بِیْم وِ گوشت، سی هوز هُسْیْرَه
تَمارزوُ وِ دل، مَغَل نمیره
ترجمه فارسی
منقلی داشتم زرنگ و زبل
همیشه روشن بود با آتشِ زغال
خیلی خوش خدمت، آخرِ پشتکار
همیشه آنلاین و آمادۀ کار بود
روز های جمعه هم، مثلِ روزِ اداری
خودش را با اضافه کاری می کشت
منقل از خوش خدمتی قابل تعریف نبود
در تمامِ عمرش یک مرخصی نرفت
پادوهایش، باد بزن و یک انبر استیل
یک بطری نفت و تنورۀ ساخت دزفول بودند
تا بهش می گفتم: از خواب بیدار شو
می گفت: حاضرم، چی کباب کنم؟
با یک عدد کبریت مثلِ لاله فروزان و سرخ می شد
شعله را مانند بید مجنون تاب می داد
در کمترین زمان، با سه سوت آماده می شد
زغال ها را مانند دانۀ یاقوت سرخ می کرد
هفت روزِ هفته در آماده باش بود
برای دنده کباب و کباب چنجه
تفریح روزانه اش، جوجه کباب بود
تخصص اصلی اش، کوبیدۀ گوشت گاو بود
استاد شیشلیک و پختن کباب دنده بود
عاشق یه چیز بود، فقط کباب جگروَز
(جگروَزْ:تیکه های درشت جکر را در پوشش چربی، پرده مانندی که دور شکم بز وجود دارد، مانند دلمه می پیچند و کباب می کنند )
می گفت: اگر یک روز دودم بلند نشود
مدیون من هستید، نفسم قطع می شود(خواهم مرد)
تا احمدی نژاد با دولت چندم بود؟
اومد و نفت را سرِ سفرۀ مردم برد!
قطعنامه ها را به کاغذ پاره تبدیل کرد!
گفت: مگر ایران خودش اقتصاد ندارد؟
با دیپلما سی اش تحریممان کردند
یه ذره گوشت داشتیم، آن راهم قطع کردند
با دولت دهم قیمت گوشت سر به فلک کشید
همه منقل ها باز نشست شدند
منقل ها همه کز کرده و خاموش هستند
افسرده شده اند و پایشان لب گور است
همه سرد و خموش، دیگه رمق ندارند
بازارشون کساد، دیگه رونق ندارند
منقل ها همه داخلِ انباری هستند
کسی مگر جرات دارد، اسم گوشت رو بیاورد؟
ما هم منقل را تبعید کرده ایم
کباب مانند گوشت سگ !(انکار مطلق) اگر خورده باشیم
توی انفرادی بازداشتش کردم
تا زمانی که عمر داره بوی دود کباب را استشمام نکند
درطی سال برای هوا خوری بیرونش می آورم
تا تویِ انباری دیوانه نشود
منقلِ ما چشماش کور شده اند
کافرهم منقل را به چنین حال و روزی نبیند
دستش را می گیریم، تا سرِ پا بایستد
گریه میکند و گوشت از ما می خواهد
چنگ به سر و رو و سینۀ خودش میکشد
مگر گوشت را در خوابش ببیند
به خانم بگویم، اگه میتونه
این ماه بی خیالِ یارانه بشود
پولش را برای پذیرایی ازخانواده خانم به گوشت بدهم،
تا منقل آرزو به دل نمیرد
طنز خویی بی دست بی بلا
یارانه ها میین های کجا ایما هم بیاییم؟
همیشه آباد، اُ تش مَغِلت
بگردهَ چرخِ دنیا وِ دلت