جهش

درختچه های قطبی که بیدار شوند
درختچه های تاراج فصل سایا
استشهاد جنگل خونی گریخته از واقعه ی سنگ،
به مکعبهای سبز خواهد ریخت
به برشی از فصول هوازی بی_اعشار
درختچه های گشن نقره که بخوانند
گیاهان حجب منجمد گریستن
به اکتاوهای حجم خواهند آویخت
و تمایل فنجانهای طلایی زندگی
از لهجه ی شیرها سرمست..
و عشق،، شبیخونی جاریست..
در جهش ناگهانی زیباترین اسب
و بادبانهای دماغه ی سپیده دمان شیفته
و عشق،،، 
تاوان رانش کلاغان زبردست لایه های مردابیست

عشق، این شبیخون جاری
به حاشیه های نرفته
به عریانی لبخنده های آوندگاه کائوچو..

. 

. 

. 
 درختچه های قطبی که بیمار شوند
به نقوش اسرارآمیز ابریشم و فرش
و آیینه های قرنهای منحنی فلز
باران خواهد آمد
باران، امپراطوری از رنگهای جشن  هرساله ی ماست
درختچه های شهر که بیدار شوند
آب،
نمکهای عناصر موسوم خاک را به اقیانوسهای بینام
خواهد ریخت
یک پیراهن میخک زرد
یک شال حریر موج
کفشهای یخ
و ماءالشعیر مرکبات موسمی کوهپایه ها
، کافیست
در انتشاری از شیهه های شیشه ای بم
و درختچه های قطبی که...