می آیی
سوار بر چشم انتظاری ما
می آیی
سبک بالتر از نسیم سجده های سحر که هوای دلمان را خنک می کند
می آیی
عزیز تر از عزیز مصر
شیرین تر از دلدادگی معشوقه های افسانه شده
می آیی
عصای موسی زانو زده در پای یک یک نفس هایت
می آیی
و صبر ایوب نشسته پای مکتب بردباری ات
می آیی
و دم مسیحا منتظر اجازه ات
می آیی
صدای داود آوازه خوان در راهت
وسفره چشم انتظاری زلیخا پهن شده زیر دستان آمدنت
می آیی
و مجنون حسرت به دست در راهت
می آیی
وزلیخا در جوار آمدنت رود نیل می کارد و چشمانش خاطرات انتظار را برخاک رسیدنت می پاشد
زیبای یوسف گرد فراموشی می خورد
می آیی
ومدینه فاضله به هدف می رسد
می آیی
و ملکوت اعلی همسایه زمین می شود
می آیی
وچشم ها خواب را ساکت می کنند و سرا پا بیدار، اندوه ندیدنت را با باران شوق پاک می کنند
می آیی
و مومیایی جهالت را با دم مسیحائی ات بیدار می کنی
می آیی
و قلب زمین را با نورپیوند میزنی
می آیی
و می آیی
و می آیی
" الهم عجل لولیک الفرج "