پنجشنبه ۱۷ آبان
شوریدگی شعری از فاطمه شعیبی
از دفتر عشق پاک نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۶ مرداد ۱۳۹۷ ۱۷:۰۲ شماره ثبت ۶۶۸۹۰
بازدید : ۳۴۲ | نظرات : ۸
|
آخرین اشعار ناب فاطمه شعیبی
|
می روم بیرون ازین باغ
میکشم من نردبان را روی شانه
میگذارم روی ماه
در خیالم می روم تا آسمان
تا شبستان دیار عاشقان
بر دو بال یک فرشته مینشینم
سوی تو آرام می آیم من از شوق
رنگ پیراهن سبز و
خنده هایت زرد و سرد است
با صدای باد گویم
نامه خواهی یا که مهمان
تو زبان باد را گویا نمیدانی
با نگاهت سوی عکسم
اشک گرمی میشود جاری
خواهم دستت را بگیرم
یا برای صورت خیست بمیرم
خواهم تا با تو گویم
راز رفتن
راز سرمای تن را
در دلم اما صدا مرده
بغضها را بی،صدا خورده
دست بردم سوی لبهایت
که نقشی خنده بنشانم
دستهایم پوچ بود و در
خلأ گم شد هراسان
دور انگشتت هنوزم
حلقه ی عشقم به پا بود
کاش من آن حلقه بودم
کاش گاهی زنده بودم....
|
نقدها و نظرات
|
سلام سپاسگزارم شادمان باشید | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
زیبا و خوش آهنگ بود