پنجشنبه ۱۷ آبان
اشعار دفتر شعرِ عشق پاک شاعر فاطمه شعیبی
|
|
زیبایی لبخند تو یک روز روحم را گرفت
|
|
|
|
|
به سوی کوچه دویدم صدای پای تو بود
خیال بود و سرابی که پشت این در نیست
|
|
|
|
|
آهِ حسرت وزد از سوی جهانم هر شب
گوشه ای از تنِ این خانه پر از آبله هاست
در هیاهوی زمان هم شد
|
|
|
|
|
عاشقانه_ای
قافیه:اشــعار
ردیف:عشــق
دفتــرے دارم پر از اشعــار عشـق
در خیــالاتی پـر
|
|
|
|
|
نو_غزل
عـــشــق پــاکــــ
لاے دفـترهاے شـعرم یـاس بـود
اشـکہایم میچـکید المـاس بـود
رگـ به
|
|
|
|
|
از داغ غمش اصغر
خونین شده مغرب ها
از شور غمش هر جا
طوفان زده ساحل ها
|
|
|
|
|
رویای شيشه اي
شبي در خواب ديدم من
به روي شاخه ي گيلاس دوتا پروانه مي رقصند
بلور ژاله ها آرام به
|
|
|
|
|
عشق؟؟؟
دخترك خنده كنان گفت به ماه
كه دلم با دل او سخت گره خورده به مهر
عكس گريان ماه افتاد در آب
|
|
|
|
|
شایــد آغوش تو
گرمی بخش دنیام باشه
شایـــد دستای تو
تو دستای سردم جاشه
اره تو عشقمی
همونی که
|
|
|
|
|
قافیه با لبِ لعلت بھ غزل جان میداد
تا در این قائلھ ، مضمونِ غزلها باشـے
✍
سعیده_تفضـلی_نی
|
|
|
|
|
كاش يك شب مال من بود
آرزوهاي سپيدت
با گلاب و زعفران
مي نوشتم روي كاغذ
مي سپردم به رود
مقصدش ب
|
|
|
|
|
عشق حقیقی در اسطوره ها نبود
|
|
|
|
|
دلنوشته_ی_معصوم_من
معلم پرسید بچه ها دوست دارید چه کاره شوید.
هر کسی چیزی گفت.هم تختی ام دوست داشت
|
|
|