دلم می گیرد

🌫🌫🌫دلم می گیرد🌫🌫🌫

دلم می گیرد و گاهی هوای تو،  به سر دارم 
چه دلتنگم نمی دانی که شعر دل به بر دارم 
🌫
نگویم نشنوم چیزی به جز تو من نخواهم چیز 
فقط می خواهمت بی حد نگو از این خبر دارم 
🌫
نشد یک لحظه همچون من شوی دلتنگ یک فردی 
که می سوزد تن و روحم ولی بازم نظر دارم 
🌫
چنان مشتاقم و عاشق سراسیمه گرفتم من
شدم بیمار و دیوانه همین را من ثمر دارم 
🌫
نگفتی چونی و خوبی نگفتم از دلم چیزی 
ندیدی گریه هایم را که بر غمها سفر دارم 
🌫
چه شبها گریه ها کردم نخوابیدم در آن شبها
نداد این گریه یک فرصت که بر جانش تبر دارم 
🌫
چو دیدم من تورا آن شب بدیدم حوری جنت 
تو مه بودی به تاریکی نگفتی من خطر  دارم 
🌫
نباید می شدی نزدیک مرا دیوانه تر کردی 
پرید از کله ام عقلم که سودایی بتر دارم 
🌫
چو خفتم روی قلب تو نشستم در دل و جانت 
کجا رفتی عزیز من که بر تو من اثر دارم 
🌫
غم هجران مرا کرده اسیر و غرق مجنونی 
خمارم من خمارم من که بر دلها گذر دارم 
🌫
ندیدم صبح و نورانی ندیدم من وصالم را 
چه محزونم چه تاریکم که در قلبم شرر دارم 
🌫
به دل روح الغزل دارم ولی غمها چه بسیارند 
بتاب ای روح اشعارم که در سینه قمر دارم
🌫
#روح_الغزل 
شکیبا درخشانی