پنجشنبه ۶ دی
جک و جونور شعری از سعید یوسف زاده
از دفتر سعید نوع شعر آزاد
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۲۱ تير ۱۳۹۷ ۲۲:۳۵ شماره ثبت ۶۶۴۲۵
بازدید : ۷۵۰ | نظرات : ۹
|
آخرین اشعار ناب سعید یوسف زاده
|
جَـک و جانـوران آمدند از راه
هجوم می آورند کم کم به هرجا
زِهَر روزنه ای آیند چه جوری
یه چند تا هم عبور کردند ز توری
پشه و مگس در پرواز بدبدم
یه چند گونه ای هم انگار جدیدن
یه جاندار آمده،هست رنگِ او زرد
چنان نیش میزند چند روز کُنَد درد
بیُفتاد بر مگس این بار نگاهم
نشسته بر لبِ ظرفِ غذایم
پشه هم میرسد نزدیکِ گوشم
به وقتِ خواب زمانی که خموشم
پشه دیگر مرا رسوا گردانْد
دَمِ گوشم برقصید و همی خواند
یا اینکه میزند نیش بردماغم
مرض دارد نمیذارد بخوابم
گرفتند اینها حالم به هر نَحو
فقط آرام شوند گویی دَمِ مرگ
جدیداً آنها سخت میتوان کُشت
چو کُشتی میرسند هر دَم به یک مُشت
---
هرگونه کپی کردنِ این شعر ممنوعِ
|
نقدها و نظرات
|
تشکر تقریباًهمه ی اشعارم مثنوی هست. | |
|
تشکر | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
در مصرع سیزدهم (گرداند ) را (بگرداند ) بنویسید .
هواگرم است و اینها هم طبیعی ست
کولِر میخواهد و سَمپاشی و صبر
(تقدیم ِ این شعرِ قشنگ و رئال پردازِ شما )