سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 28 آبان 1403
    17 جمادى الأولى 1446
      Monday 18 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        دوشنبه ۲۸ آبان

        بغض مهتاب

        شعری از

        علی احمدی (حادثه)

        از دفتر حس خاموش نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۹ تير ۱۳۹۷ ۱۶:۰۳ شماره ثبت ۶۶۳۷۷
          بازدید : ۶۶۹   |    نظرات : ۶

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        این اثر الهام گرفته از شعر زنده یاد فریدون مشیری سروده شده به سبب جبران مافات برای عزیزی که بر گردنم حق بسیار دارد

        بغض مهتاب

        بی تو ،مهتاب نه از کوچه گذشتم ،نه ز راه.....
        همه تن زخم شدم،بی تو ذلیل و گمراه.....
        شوق دیدار تو حسرت شده در عمق وجودم...
        شدم آواره کوی تو و مجنون تو بودم
        در نوانخانه روحم،،یاد لبخند تو خشکید،،درد هجر تو درخشید،،نفس گرم تو پیچید،،،
        یادم آید که شبی ،،تو از آن کوچه گذشتی مظلوم،،،با گلویی پُرِ از بغض و دو چشمی پُر خون....
        و نگاهی متراکم از غم،،،و لبانی متورّم شده از حسرت بوسیدن داغ.......
        پر گشودی و در آن خلوت دلخواسته گشتی بی من....من شکستم دل تو ،،،،تو شکستی در خود،،،ساعتی بر لب آن جوی خمیدی آرام،،،پوزخندی زدم و تو رَمیدی گمنام....
        لعن و نفرین ننمودی لکن،،،زیر لب می گفتی ،،،به من سنگ دلِ زار و زبون ،،،بعد از این بی کس و تنهایم من،،،همدمم بوته خار ......مرهمم نیشک مار.....حسرتم خنده یار ....عقده ام دیدن یک بار دگر ،،،رقص تو در پس این کوچه خلوت باشد ...گفتی و رفتی و سوزاندی سخت...نانجیبی من بد کردار....
        تو همه مملوِ از عشق جهان بود دو چشم سیهت....
        بعد آن شب من زار ،،،محو تماشای لب جوی و به یاد نگهت.....
        آسمان تیره و شب تار ،،،بخت نالان و زمان نحس و دو چشمم گریان...زوزه هجر ،فرو ریخته در خواب.....
        شاخه ها خشک و شب از دلهره لبریز ....گل و صحرا و در و دشت ،،،،در سوگ فراغ تو و گُلگشت.....
        یادم آید که به من گفتی:
        از این مفسده هرز حذر کن!!!لحظه ای چند به مهتاب نظر کن....
        آب گندیده ز بوی هوس بوالهوسان است...
        تو که امروز نگاهت به خیانت نگران است...
        باش فردا ، که دلت بی من و رنگ دگران است....
        با تو گفتم؛ که هوس ، عشق تو باشد ...سفر از شهر که نه،،،از نظر روی تو باشد.....
        یادم آید که نهال نفس عشق تو خشکید،،،کینه از خفّت من در همه اندام تو جوشید....
        به تمنّای دگر این دل عصیان زده پر زد.....گاه گاهی چو کبوتر این دل،،،به لب جوی تو سر زد....
        من به تو سنگ زدم،،تو نرمیدی ....نه گسستی....
        به دل ساده تو ننگ زدم،،،هیچ نگفتی و شکستی ...
        عاقبت از بر من رفت رقیب هوس آلود...
        دل سر ما زده ام یاد تو بنمود...
        خسته از بانگ هوس از پی مهتاب دویدم...به لب جوی رسیدم....به همان نقطه که آن شب،،،غم و اندوه تو دیدم....
        آه و صدآه و همی آوخ از این بخت سیاهم...عفو کن این من مسکین و همی دِه تو پناهم....به خدا غیر تو من هیچ نخواهم.....
        طاقت هجر تو دیگر نتوانم ،،نتوانم،،،کن تو رسوا من بی شرم به هر کون و مکانم....بی تو مهتاب ره کوچه ندانم،.....
        بی تو ،بی هیچ دلیلی همه شب دل نگرانم،،از ته دل شده ام ،زار و پریشان و پشیمان،،،نازنینم تو نرانم.....
        اشک سیلاب شد از گونه فرو ریخت،،،یاد آن شب که همی اشک ز چشمان تو بارید ...
        عاشقم بودی و از تیغ جفاکاری من قلب تو لرزید...
        نیک می دانم عزیزم ،،وصف این ماتم سنگین...تلخی این شب ننگین...
        به خدا نادمم و بی کس و تنها،،،خورد گشته کمرم،،،زین گنه و قصّه دیرین....روحم آزرده و قلبم شده زخمی،،جگرم پاره و خونین......
        مکن این قصّه مهتاب تو تکرار......مکن این کوچه سرمازده را پیر و گرفتار......ناز کن تا که کشم ناز تو ای دلبر و دلدار......
        بی تو مهتاب گذر کردن از این کوچه خیال است.....
        بی تو و شیرینی ناز تو یک امر محال است....
        گذر از کوچه ندانم....
        باز آی هاتف خوبی ...حذر از عشق تو هرگز نتوانم نتوانم
        علی احمدی (حادثه)
        تقدیم به بانوی مهربانی ها مهتاب گرامی 
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        چهارشنبه ۲۰ تير ۱۳۹۷ ۱۸:۵۵
        درود بزرگوار
        تقدیمی زیبایی است
        مبارک صاحب اثر باشد خندانک
        علی احمدی (حادثه)
        علی احمدی (حادثه)
        جمعه ۲۲ تير ۱۳۹۷ ۱۸:۳۴
        عرض ادب و سپاس استاد استکی بزرگمهر آمین
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        چهارشنبه ۲۰ تير ۱۳۹۷ ۱۹:۲۷
        درود خندانک

        مانا باشید به مهر خندانک
        علی احمدی (حادثه)
        علی احمدی (حادثه)
        جمعه ۲۲ تير ۱۳۹۷ ۱۸:۳۵
        هرص ادب خالصانه استاد حکیمی والامهر بنده نوازی فرمودید
        ارسال پاسخ
        شکیبا درخشانی ( روح الغزل )
        جمعه ۲۲ تير ۱۳۹۷ ۱۸:۳۳
        درود بر شما شاعر گرامی
        بسیار زیبا سروده اید تقلید زیبایی بود دلچسب متفاوت و دلنشین
        لذت بردم هزاران احسنت نثار شعر زیبا و پر مفهومتان خندانک خندانک
        علی احمدی (حادثه)
        علی احمدی (حادثه)
        شنبه ۲۳ تير ۱۳۹۷ ۰۴:۴۹
        بانو درخشانی گران ارج بنده نوازی فرمودید مهرتان را سپاس
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1