سازِ ناکوک......

مـردِ تنهــای،شــــهرِ غــم هــــایـم
ســــازِ نـاکــوکِ ،زیرو بَـم هـــایـم
گنجـــــم امّـــا، بـه کُنــــجِ ویرانـه
عـاقلــــــی، درقیـــــاسِ دیوانـــــه

طوطیَــم،خوش ســخن ولی،در دام
قصّــه ام،قصّــه ای که ،نـافرجــام
صبـــــحِ بی شـــــبنمی، زِپـاییــزم
تیـــغِ زنگــــیِ مستِ ،خون ریــزم

سرکارخانم حکیمی ، بانوی گرامی، سلام علیکم.
.................................................................
«وهمانامردم، دودسته اند،گروهی پیروِ شریعت ودین،وبرخی بدعت گذارندکه ازطرفِ خدادلیلی ازسنّتِ پَیمبر(صلوات الله علیه)ونوری ازبراهینِ حق ندارند»

سرکارخانم عجم ،بانوی گرامی، سلام علیکم.
.................................................................
«رسولِ خاتم به مولاامیرالمؤنین فرمودند:ای علی!همانااین مردم به زودی،بااموالشان دچارفتنه وآزمایش می شوند،ودردینداری برخدامنّت می گذارند،بااین حال انتظارِ رحمتِ اورادارند،وازقدرت وخشمِ خداخودراایمن می پندارند،حرامِ خداراباشبهاتِ دروغین وهوس های غفلت زا،حلال می کنند.....(شراب)رابه بهانه ی اینکه (آبِ انگورست) و(رشوه)را که( هدیه) است،و(ربا)راکه (نوعی معامله )است حلال می شمارند.
فرازی ازخطبه ی157 نهج البلاغه،مولا امیرالمؤنین(صلوات الله)
بسیار ممنونم بانوی بزرگوارازمرحمتتان ،شادباشید انشاءا........

سرکارخانم حکیمی، بانوی گرامی، سلام علیکم.
....................................................................
«آگاه باشید، ظلم برسه قسم است:ظلمی که نابخشودنی ست،وظلمی که بدون مجازات نمی ماند،وظلمی که بخشودنی وجبران شدنی ست،امّا.....ظلمی که نابخشودنی ست، شرک به خدای سبحانَ ست که فرومد(خداوند هیچگاه ازشرکِ به خود، نمی گذرد)
فرازی ازفرمایش مولاامیر(صلوات الله علیه)درخطبه 176...
بسیار ممنونم ازلطفتان بانوی بزرگوار....عذرتاخیرم رابپذیرید.

خــارِ در،شــــاخِ نســترن رُســـته
خسته ای،دست ازین جهان،شُسته
لالـــــــه ای، داغـــدارِ از،حسرت
بی نمـــازی، بـــــه دورِ از،فطرت

جناب آقای استکی عزیز، سلام علیکم.
.........................................................
ممنونم بزرگوار....وشرمنده ازتاخیرم...شادباشید انشاءا............

سرکارخانم حکیمی بانوی گرامی، سلام علیکم.
....................................................................
همانا خداوند سبحان کسی رابه چیزی چون قران پندنداده است،که قران ریسمان استوارِ خدا، ووسیله ی ایمنی بخش است.

سرکارخانم رحیم زاده ،بانوی گرامی، سلام علیکم.
...................................................................
«گویا می نگرم ،همه ازقبرهاخارج شده وبه سوی منزلگاهِ آخرین درحرکتند،هرخانه ای دربهشت به شخصی تعلّق دارد که نه دیگری رامی پذیرند،ونه ازانجا به جای دیگری انتقال می یابند...همانا(امربه معروف ونهی ازمنکر)دوصفت ازاوصافِ پروردگارندکه نه اجل رانزدیک می کندونه روزی راکاهش می دهد...فرازی ازخطبه ی 156بهج البلاغه......
ممنونم بانوی بزرگوار...سایه ی عالی مستدام انشاءا.....بابتِ تاخیرم عذرخواهی می کنم.

مـردِ تنهــای،شــــهرِ غــم هــــایـم
ســــازِ نـاکــوکِ ،زیرو بَـم هـــایـم
گنجـــــم امّـــا، بـه کُنــــجِ ویرانـه
عـاقلــــــی، درقیـــــاسِ دیوانـــــه

سرکارخانم نامداری، بانوی گرامی، سلام علیکم.
................................................................
«ستایش خداوندی راسزاست،که حمدراکلیدِ یادِ خویش، وسببِ فزونیِ فضل ورحمتِ خود،وراهنمای نعمت هاوعظمتش،قرارداده است .
بندگان خدا، روزگارروزگار برآیندگان چنان می گذردکه برگذشتگان گذشت.....ماجراها ورویدادهای ان همانند یکدیگرند،ونشانه های ان آشکارست».
بسیار ممنونم ازلطف ومحبتتان بانور بزرگوار...ببخشید بردیوانه اگر دیربه خدمت می رسم...شادباشید انشاءا.........

سرکارخانم حکیمی، بانوی گرامی، سلام علیکم.
................................................................
خداوند پیامبرش رابانوری درخشان وبرهانی اشکار....وراهی روشن...وکتابی هدایتگر برانگیخت،خانواده ی او...نیکوترین خانواده است ودرختِ وجودش ازبهترین درختان است.... که شاخه های ان راست..ومیوه های ان سربه زیر ودردسترسِ هماگان است.......

مـردِ تنهــای،شــــهرِ غــم هــــایـم
ســــازِ نـاکــوکِ ،زیرو بَـم هـــایـم
گنجـــــم امّـــا، بـه کُنــــجِ ویرانـه
عـاقلــــــی، درقیـــــاسِ دیوانـــــه

جناب اخترمراد، سلام علیکم.
..................................................
درودِ خداوند برشما باد،خوش امدید به(کلبه دیوانه)
خوشحال شدخم اززیارتتان موفق باشید انشاءا...........

سرکارخانم حکیمی ، بانوی گرامی، سلام علیکم.
.......................................................................
پس پیروی کننده باید ازپیامبر(صلوات الله علیه)پیروی کند ودنبال اوراه برود....وقدم برجای قدم اوبگذارد...وگرنه ازهلاکت ایمن نمی باشد...که هماناخداوند،محمد(ص)رانشانه ی قیامت ومژده دهنده ی بهشت....وترساننده ی ازکیفرجهنم قرارداد.

مـردِ تنهــای،شــــهرِ غــم هــــایـم
ســــازِ نـاکــوکِ ،زیرو بَـم هـــایـم
گنجـــــم امّـــا، بـه کُنــــجِ ویرانـه
عـاقلــــــی، درقیـــــاسِ دیوانـــــه

سرکارخانم ایرانپور، بانوی گرامی، سلام علیکم.
...............................................................
ای بندگانِ خدا!بدانید که تقوی دژی محکم است وشکست ناپذیر....امّا هرزگی وگناه،خانه ای درحالِ فروریختن وخوارکننده است که ازساکنان خوددفاع نخواهدکرد،وکسی که بدان پناه بَرد،درامان نیست.
آگاه باشید! باپرهیزگاری ریشه ی گناهان رامی توان بُرید وبایقین می توان،به برترین جایگاهِ معنوی رسید...ای بندگان خدا، خدارا،خدارا،.......درحقِّ نفسِ خویش....که ازهمه چیرنزدِ شما،گرامی ترودوست داشتنی ترست»
ممنونم بانوی بزرگوار....ببخشایید بردیوانه، تاخیررا...شادباشید انشاءا.....

گـاه چون،آینـه کــه بشـــکسته َست
یـاچنـان،رُهروی کـه،دلخسـتهَ ست
مؤمنـــــم ،درحَـــــرم بـدونِ وضـو
صـوتِ داوُدِ مـــانـــده ام،بـــه گـلو

جناب آقای شفیعی عزیز، سلام علیکم.
.........................................................
«هیچ اندیشه ای به تونرسد،وهیچ دیده ای تُرانَنگرد....امّا دیده هاراتومی نِگری،...واعمالِ انسانهاراشماره فرمایی....وقدم ها وموی پیشانی ها(زمام امورِ همه) به دستِ توست،خدایا،...انچه راکه ازآفرینشِ تومی نگریم....وازقدرتِ توبه شگفت می اییم....بدان بزرگی وقدرتِ ترامی ستاییم....بسی ناچیزتراست دربرابرِ انچه که ازماپنهان ،وچشم های ماازدیدنی انهاناتوان،...وعقل های ماازدرکِ انها عاجزست وپرده های غیب میان ماوانها گسترده می باشد.»
دوستِ گرامی، خدای راشکرکه انچه رامی اندیشم و....به لطفِ خداوند می نویسم...می پسندند، زیبا پرستان وزیبانویسانی چون شما بزرگوار....
بسیار ممنونم ازلطفتان...سایه ی عالی مستدام انشاءا........عذرِ تاخیرم رابپذیرید.

دِق نکردم،اگـــر کــــه بشــــکسـتم
برمَـزارم،اگــــر چــــه بنشــــستم
سوختـــــم، ازلهیـــبِ اشــــــعارم
بی شــعورست ،بَس کــه افکــارم
کِشــته ام ازغم آنچـه بـایـد کاشت
بی نیـاز از،هرآنچـــه بـایـد داشت

جناب آقای سلیمی عزیز، سلام علیکم.
......................................................
خدایا!حقیقتِ بزرگیِ ترانمی دانیم....جُُزانکه می دانیم توريا، زنده ای.....واحتیاج به غیرنداری....خوابِ سنگین یاسبک،تُرانمی رُباید»
بزرگوار...شرمنده ام که نتوانسته ام خدمت برسم.....وایضاً عذرتاخیرم رابپذیرید....پایدارباشید انشاءا.......

سلام استاد گرانمایه

بسیارزیبا و دلنشین چون همیشه

امید که همواره باشید و بسرایید بزرگوار

درســـکوتم، هــــــزار فریــادَ ست
راز گــویِ ،بســاطِ بیــــــداادَ ست
شــکوه ای هـم اگـر،زِ( خود )دارم
ازخودم،تـا همیشــــه بیــــــــزارم
عقــل بـادل، همیشـــه درکینَ ست
جنگِ من بـا(خودم)چـه خونینَ ست

جناب آقای نوری عزیز، سلام علیکم.
...................................................
پس! به پیامبرِ پاکیزه وپاکت اقتداکُن.....که راه وسمِ اوالگویی ست برای الگو طلبان....ومایه ی فخروبزرگی ست برای کسی که خواهانِ بزرگواری باشد.....
ومحبوب ترین بنده نزدِ خداکسی ست که...ازپیامبرش پیروی کند،وگام برجایگاهِ قدمِ اوبگذارد.....پیامبرازدنیا، چندان نخورد که دهان پُرکند....وبه دنیا با گوشه ی چشم نگریست....دوپهلویش،ازتمام مردم،فرورفته تر....»
دوستِ بزرگوارم.....خیلی خیلی خوشحالم که پسندیده اید......همین برای سپاسگزاری خداوند بس که می توانم مشکل پسندانی چون شمارا،راضی کنم....موفق باشید انشاءا....

شــــعرم امّـــا،حقیــقتی نـابَ ست
عـاشـــقان را،صفای مهتـابَ ست
بوی وحشـــی ترین،غــرورم اگر
درحضـورم،بـه ســجده،گـاهِ سحر

جناب آقای صادقی عزیز، سلام علیکم.
...........................................................
ممنونم ازحضورتان بزرگوار....پاینده باشید انشاءا..........

حـرفِ آخِــر،اگـرکــه مستِ مِیَــم
رَهــروی، بَـرســـبیلِ کــوی وِیَـم
عمـــــری اَر،آزمــوده (دیوانـــه)
غیـــرازو،کوکســی درین،خــانـه

جناب آقای رمضانی عزیز، سلام علیکم.
.......................................................
بربهترین افرادِ این اُمّت ازعذابِ الهی ایمن مباشید.....زیراکه خدای بزرگ فرمود«ازکیفرِ خداغافل نیستند جزِ زیانکاران» وبربدترینِ این اُمّت ازرحمتِ خداغافل مباشید زیراخداوند فرمودند«همانا ازرحمتِ خدا نومید نیستندجز کافران».....حکمتِ 377نهج البلاغه مولا امیرالمؤمنین(صلوات الله علیه)
................................................................
وامّا بزرگوار، این لطفِ شما ست که سروده ی(دیوانه)راپسندید ه واینچنین موردِ تفقّد قرارداده اید ...ولی باید عرض کنم که شعر، دراصلِ وسیله ایست برای بیانِ موضوعات....به شکلی زیباتروقابلِ قبولِ عامّه......وچنین سروده ای اگر، حرفی برای گفتن نداشته باشد.....(سیاه خطی) بیش نخواهدبود....هریک ازسرایندگانِ ماهم.....به نوعی منظوررابیان می نمایند...وهرکس به دنبالِ مسائلی ست که شاید،دیگرانی باان بیگانه باشند......کسی راهم نمی توان به اجبارواداربه پیروی ازرویه ای نمود که شاید موردِ پسندِ خودش هم نباشد.....بنده معتقدم که:
تابه کِی ازستمِ یارسخن باید گفت؟
تاکِی از، سبزه وصحراوچمن باید گفت؟......
تابه کِی لعلِ لبِ یار، چشیدن دارد؟
صحبت از، غمزه ی دلدار، شنیدن دارد؟
چه ضرردارد اگر، نازکند دلداری؟
چه ثمر، گربنماید زِکسی دلداری؟
تابه کِی ،گیسوی دلدار،کمندِ دلِ ماست
تاقِ ابروی کمانیش، چومحرابِ دعاست؟
تابه کِی کوچه ی معشوقه شده ،خانه ی ما
پُرکند گوشِ جهان،یکسره افسانه ی ما؟
صحبت ازمُغ بچگان، تاکِی وتاچند رواست؟
رندو درویش په کردندو،قلندربه کجاست؟
لیلی از،گریه ی مجنون به خدا، خسته شده ست
دسته ی تیشه فرهاد، زِ بیداد شکست.......
صحبت ازعشق فقط،حرفِ مِی وساقی نیست
شرحِ هجر وسخن از،مستی ومشتاقی نیست واِلخ...
که البته ادامه دارد و...عقیده ایست شخصی....ولی ازانجا که مدعی هستیم شاعر، رسالتی بردوش دارد (که اگرداشته باشد)باید به نوعی بگوید وبنویسد که...خواننده هم (نه صد درصد)ولی قبولش داشته باشند...
عشق باید که به فرهاددهی، تیشه ی خود
نه که بااشکِ کسی، اب دهی ریشه ی خود
عشق باید که خدارا بشناسی به خدا
عشق باید ،که وفارابشناسی به بها......
ممنونم دوستِ گرامی ...بنده متاّسفانه اگر هم صحبتی اهلِ دل داشته باشم...معمولاً زیاد حرف می زنم ،ببخشید....حق یارتان.

های وهویم به نزدِ حضرتِ عشق
کس نـدانـد بـه غیرِ کثــرتِ عشق

جناب آقای دژاگه عزیز، سلام علیکم.
......................................................
«پس هرگاه عالِم علمِ خودراتباه کند ،نادان به اموختن روی نیاورد،......هرگاه بی نیازدربخشش، بُخل ورزد....تهیدست اخرتِ خودرابه دنیا فروشد.....ای جابر!کسی که نعمت های فراوانِ خدابه اوروی کرد،نیازهای فراوانِ مردم نیزبه اوروی اورد....پس اگرصاحب نعمتی،حقوقِ واجبِ الهی رابپردازد،...خداوند نعمت هارابراوجاودانه سازد.....وان کسی که حقوقِ واجب الهی درنعمت رانپردازد،خداوند ان رابه زوال ونابودی کشاند»..مولا امیرالمؤمنین (صلوات الله علیه)
گرچه می دانم که این سروده را،قبلاً خوانده اید...واین جُزلطفِ شما نمی باشد درحقِّ (دیوانه)...ممنونم و...بازهم ممنونم...حق یارویاورتان انشاءا.......

چــاه وجـاهم ،اگـرخـــدا، دادَست
بویِ پیراهنـــــــم،شــــفا دادَ ست

جناب اقای شرافت مولا، سلام علیکم.
.........................................................
مولا امیرالمؤنین که درودِ خدابراوباد درحکتِ 372...نهج البلاغه فرمودند:
ای مردم!..کالای دنیاحرام،چون برگ های خشکیده ی وَباخیزست،پس....ازچراگاهِ ان دوری کنید که دل کندن ازآن لذّت بخش تر ازاطمینان داشتن به ان است...وبه قدرِ ضرورت ازدنیابرداشتن بهترازجمع اوری سرمایه ی بسیارست.
ممنونم بزرگوار....خدایارتان بادانشاءا.........

جوشِ مِی،گویـداین سخن،به سَبو
وَحـــــــــدَهُ لَا اِلَـــــــــــهَ اِلّا هُو *

جناب آقای عباسی عزیز، سلام علیکم.
....................................................
ازانچه پدید نیامده مپرس، که انچه پدید امده ، برای سرگرمیِ تو،کافی ست.
حکمتِ364 نهج البلاغه ی مولا امیرالمؤمنین (صلوات الله علیه)..
ممنونم جناب عباسی...موفق باشید انشاءا......

گـاه چون،آینـه کــه بشـــکسته َست
یـاچنـان،رُهروی کـه،دلخسـتهَ ست
مؤمنـــــم ،درحَـــــرم بـدونِ وضـو
صـوتِ داوُدِ مـــانـــده ام،بـــه گـلو

جناب آقای میردادی عزیز، سلام علیکم.
...........................................................
شایسته نیست به سخنی که ازدهان کسی خارج شده،گمان بد بِبَری...چرا که برای ان، برداشتِ نیکویی نیزمی توان داشت.
مولا امیرالمؤنین(صلوات الله علیه)...
بسیار ممنونم ازلطفتان بزرگوار...موفق باشید انشاءا..........

مـردِ تنهــای،شــــهرِ غــم هــــایـم
ســــازِ نـاکــوکِ ،زیرو بَـم هـــایـم
گنجـــــم امّـــا، بـه کُنــــجِ ویرانـه
عـاقلــــــی، درقیـــــاسِ دیوانـــــه
دِق نکردم،اگـــر کــــه بشــــکسـتم
برمَـزارم،اگــــر چــــه بنشــــستم

سوختـــــم، ازلهیـــبِ اشــــــعارم
بی شــعورست ،بَس کــه افکــارم
کِشــته ام ازغم آنچـه بـایـد کاشت
بی نیـاز از،هرآنچـــه بـایـد داشت

سرکارخانم بافرانی، بانوی گرامی سلام علیکم.
................................................................
اوست خدایی که باهمه وسعتی که رحمتش دارد،کیفرش برکافران سخت است....وباسخت گیریِ که دارد،رحمتش همه ی دوستان رافراگرفته،هرکس که بااو به مبارزه برخیزد،(خداوند)براو غلبه میکند،وهرکس دشمنی ورزد،هلاکش می سازد.
..................................................................
بسیار ممنونم بانوئی بزرگوار...شرمنده می فرمایید (دیوانه)را..شادباشید انشاءا......

حـرفِ آخِــر،اگـرکــه مستِ مِیَــم
رَهــروی، بَـرســـبیلِ کــوی وِیَـم
عمـــــری اَر،آزمــوده (دیوانـــه)
غیـــرازو،کوکســی درین،خــانـه
های وهویم به نزدِ حضرتِ عشق
کس نـدانـد بـه غیرِ کثــرتِ عشق

جناب آقای همایونی عزیز، سلام علیکم.
...........................................................
مولاامیرالمؤنین که درودِ خداوند براوباد می فرمایند:
سرمایه ای سودمندترازعقل نیست و،تنهاییِ ترسناکترازخودبینی و،عقلی چون دوراندیشی و،بزرگواری چون تقواو،همنشینی چون اخلاقِ خوش و،میراثی چون ادب و،رهبری چون توفیقِ الهی و،تجارتی چون عملِ صالح و،سودی چون پاداشِ الهی و،پارسائی چون پرهیزِ ازشُبهات و،زُهدی چون بی اعتنایی به دنیای حرام و،دانشی چوا اندیشیدن و،عبادتی چون انجامِ واجبات و،ایمانی چون حیا وصبرو،خویشاوندی چون فروتنی و،شرافتی چون دانش و،عزّتی چون بُردباری و،پشتیبانی مطمئن ترازمشورت کردن ،نیست.
عزیزِ برادر...فکرنمی کنید که اینچنین تعریف وتمجید که نشانه ی صداقتِ شماست....باعثِ غرورِ ادم ضعیف النفسی چون «دیوانه» گردد.
وعذرخواهی می کنم چون دوسه بار تاکنون نوشتم و....ارسال نشد..نمی دانم چرابابعضی ازدوستان چنین مشکلی دارم.....
ببخشید بزرگوار....موفق باشید انشاءا...........

سرکارخانم حکیمی ، بانوی گرامی، سلام علیکم.
........................................................................
چون روایتی راشنیدید،آن رابفهمید وعمل کنید،نه بشنویدو،نقل کنید...زیراراویانِ علم فراوانندو.....عمل کنندگان ان،اندکند.
حکتِ 98 نهج البلاغه، مولاامیرالمؤنین (صل.ات الله علیه)

چــاه وجـاهم ،اگـرخـــدا، دادَست
بویِ پیراهنـــــــم،شــــفا دادَ ست
جوشِ مِی،گویـداین سخن،به سَبو
وَحـــــــــدَهُ لَا اِلَـــــــــــهَ اِلّا هُو *

سرکارخانم گودرزی، بانوی گرامی، سلام علیکم.
....................................................................
خدای راشاکرم اگر باعثُ چنین خِیری شده باشم...امیدوارم همیشه ،حالتان خوش باشد....موفق باشید انشاءا..........

سرکارخانم حکیمی ، بانوی گرامی ، سلام علیکم.
....................................................................
فرمانِ خدارا، برپا ندارد جُزآن کس که،دراجرای حق، مدارانکند....سازشکارنباشد....و،پیروِ ارزوهانگردد.
حق یارتان.

جناب اصفهانی عزیز، سلام علیکم .
..................................................
خوشحالم اززیارتِ مجدّدِ شما....حق یارتان.

جناب آقای جعفری عزیز، سلام علیکم.
..........................................................
بسیار ممنونم ازحضورتان بزرگوار........
خوشحالم نموده اید...شادباشید انشاءا..............

جناب آقای بزرگ نیای عزیز، سلام علیکم.
..............................................................
شرمنده ازقصورم هستم...می دانم که می بایست خدمت می رسیدم...ولی...ببخشید بزرگوار...
امید که توفیقِ بهره مندی ازلطفتان راداشته باشم...یاحق.

جناب آقای مؤدب عزیز، سلام علیکم.
.......................................................
خیلی خوش امدید به «کلبه دیوانه»....
خوشحالم اززیارتتان...
مؤد باشید انشاءا................

جناب آقای رفیعی عزیز، سلام علیکم.
........................................................
باوربفرمایید دیدارتان مسرت بخش است...
شادباشید انشاءا.........