همراهان گرامی امیدوارم ریتم و وزن خوندن شعر رو بتونین اون طوری که مد نظر بنده هست بخونین
با تشکر از همراهی شما
به کلامی رخ آن یار بر آشفت که هیهات مگر شرم نداری ز سرت باد رها کن
منم بنت فلان اِبن فلان شاه فلان کشور سرسبز که آن رود بزرگ آید از آنجا و شود بس که چه زیبا و همه کور شوند، آن که نبینند رها کن
تو غلامی و دگر هیچ ، به چه کار تو شود با من شهزادۀ زیبا رخِ شیرین سخنِ و خوش قد و بالا.
منم رود خرامان ، منم غنچۀ خندان، منم ابر بهاران ، منم شمس و منم حور و منم ماهی دریا، منم دُر گرانقدر ، منم آهوی صحرا و منم مرغ چمنزار
تویی خار مغیلان ، تویی خاک بیابان ، تویی شاخۀ خشکیدۀ آن پیر درختِ ته آن باغ ، تویی خانۀ ویران ، تویی کوزۀ بشکسته آن پیرِ گریزان ،
های سخن بس
من کنم باز کلامی در بر روی تو ای دختر مغرور که گویی زادۀ آن شَهِ بسیار بزرگی و دگر این و دگر آن
روزگاری است که انسان شده است پول و اگر پول نداری دگر انسان نبودی تو
تو که چون پول به جیبت شده چون ریگ بیابان شده ای شاه شهستان و بزرگ و عله و بل
من غلامم چون ندارم خود و خویشان خودم مال و زمین و زر و آن سیم و دگر این و دگر آن
فرق من با تو همین است، که تو دارایی و بسیار توانمندی و من هیچ ندارم.