سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        افسانه خلقت

        شعری از

        بابک فاضل

        از دفتر از سالها..... نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۷ ۱۱:۲۸ شماره ثبت ۶۵۱۱۱
          بازدید : ۵۸۷   |    نظرات : ۱۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر بابک فاضل

        دی رفت پی منزل آن عاشق بی خانه
        امروز تهی کرده جامه ز سر شانه
        سر در خم مستی و بیگانه ز هر مستی
        این رمز عجب باشد بر عاقل فرزانه
        عریان تن و عریان خو خندان لب و عصیان گو
        بر موی نگار خود هر دم بکشد شانه
        در دست جنون گیرد دست صنم خود را
        هر دم بکشد سویی در خلوت ویرانه
        آتش لب سرخ او در کام دهان گیرد
        بوسد لب نوشین را تا فاصله چانه
        یک دست بر این منبر یک دست بر آن منبر
        وعظی که دهان را پر از هی هی مستانه
        این تخت شمایل را بر بین که ز سرشانه
        تا بزمگه عریان قد کرده چه جانانه
        حسرت عجبی بینی جنبش طربی بینی
        از شور و هیاهوها پر گشته نهانخانه
        به به شب شبگیری آیین جهانگیری
        برگیر سبو چندی از گوشه خمخانه
        هر خلقتی از بودن اسرار نهان دارد
        زیبایی خلقت را بربخش کریمانه
        افسانه خلقت را از بزگ معانی خوان
        می بوس لب حوا چون آدم دیوانه
        اسرار عجب باشد بر شیخ و مغ و راهب
        پیمانه به دور افکن چون خم شده پیمانه
        تصنیف حقایق را با چنگ و رباب و دف
        بنیوش از این منبر از منبر این خانه
        هستی همه در بودن بودن همه در رفتن
        بر بودن خود هر دم با او نزنی چانه
        تفسیر نکن دیگر فهم خرد خود را
        فهم دگران شاید با فهم تو بیگانه
        اعجاز نمیخواهد آنکس که به معنی شد
        معنی که نمیخواهد بازوی دلیرانه
        تکبیر که میگویی تکفیر که میداری
        پاداش و جزا از تو کاریست سفیهانه
        بر مسند خود بنشین در جمله تویی مسندmo
        فعل از تو نباشد تا فاعل کنی ارکانه
        صد جغد نشیند در صد منزل ویرانه
        یک بلبل خوش الحان کافیست در این خانه
        بابک فاضل 1379/01/29 بدون تغییر
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۷ ۲۰:۳۳
        درود گرامی
        بسیار زیبا و جالب بود خندانک خندانک خندانک خندانک
        بابک فاضل
        بابک فاضل
        دوشنبه ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۷ ۰۷:۵۵
        درود و سپاس استاد گرانقدر خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        سجادمیردادی(درویش)
        يکشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۷ ۰۵:۴۶
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        بابک فاضل
        يکشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۷ ۰۹:۵۵
        سپاس از سجادخان میردادی خندانک خندانک خندانک
        مهدی محمدی
        سه شنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۷ ۱۱:۴۰
        خندانک خندانک خندانک
        مجید خوش خلق سیما
        سه شنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۷ ۱۸:۳۱
        درود بی پایان خدمت هنرمند فرهیخته و شاعر شیرین گفتار .. سپاس از خلق این اثر سراسر زیبایی و درس شیدایی خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        آگرین یوسفی
        سه شنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۷ ۲۱:۰۰
        🍃🍃😍
        محتشم فتحی آذر
        سه شنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۷ ۲۱:۱۳
        خندانک
        ایپک مجد
        سه شنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۷ ۲۲:۳۹
        درود بسیار زیبا و شنیدنی خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        5