يکشنبه ۲ دی
|
دفاتر شعر محمد پورمطهری(ماهی قرمز)
آخرین اشعار ناب محمد پورمطهری(ماهی قرمز)
|
(با سلام و عطر آویشن)
با کلام من آغشته به غم
می نویسم شعر خود را و تو هم
گوش فرا ده که در این نامه ی غم
سرگذشت دل خونبار خودم می گویم
سرنوشت کسی از جنس حباب
پای من باز کمی رفته به خواب
مثل سوسوی چراغ قبل از مرگ
زخمیِ غمزه ی یک نرگس مست
با تو از مرز جنون می گوید
دلم از جنس بلور است ولی
(شیشه نزدیک تر از سنگ ندارد خویشی)
سنگ من بار غم جامعه است
فکر فرسوده ی آن مردم پست
که ندارند غم بی کسی کودک کار
سنگ من،اندوه زنی دختر زاست
هر که از راه رسد طعنه زند بر رَحِمَش
سنگ من تیغ به رگ برده ی یک بیکار است
نتوانست برآورده کند خواسته ی کوچک دلبندش را
سنگ من آه دل مظلوم است
دادِ خود از که ستاند چه کسی بیدار است؟
سنگ من سنگ مزار مادری خون جگر است
که هنوز دیده اش چشم براه دیدن فرزند است
سنگ من ضجه ی زجرآور مردان *** است
بی گناهان به خون گشته ی ضحاک زمان
سنگ من قصه ی بی عرضه گی ما و من است
که نداریم جرات دم زدن از،فلان بن فلان
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و مبین مشکلات جامعه