بیا به عرش بهاران و جای فروردین
برای ساحت تقویم ها خدایی کن
تو مثل حضرت اردیبهشت زیبایی
برقص و از من و اسفند،دلربایی کن
کنار سفره ی عیدم بمان و آینه وار
نمادِ روشنیِ آسمانِ فردا باش
همین که قایق شعرم هوای طوفان کرد
به نبضِ موجِ تخیّل،خدایِ دریا باش
هنوز لحظه ی تحویل سال من وقتی ست...
که پلک می زنی و یک نگاه می دزدم
تمامِ سال غزل گفته ام ، وَ می دانم
که دارم از قلمم ، اشتباه می دزدم
کدام قافیه را باختم که دنیایم _
شبیه حسرتِ ابعادِ تُنگِ ماهی هاست؟
سکوت_سایه_سرودن_سراب_سرما_سنگ
وَ «سین هفتم» این سفره ظاهراً «سینا»ست
وَ «سین هفتم» این سفره کاملاً تنهاست
میانِ بغضِ الفبایِ سرنوشتِ خودش
چه حال بکر و عجیبی ست،این که می خواهد...
دوباره سر بکند با همین سرشت خودش !
مرا به رشته ی یادت گره بزن،محکم
که تار و پود غزل های دفترت باشم
خدای عشق اگر در دلت حلول کند
بدان که می شود از جنس باورت باشم
*********************************
پ.ن:
1.
ای کاش غم از دلت فراری باشد
پژواکِ صدایِ عشق ، آری باشد
هرچند درخت عاشقی بی ثمرست
بگذار که باغمان بهاری باشد
2.
سرسبزتر از همیشه همپای بهار
خود را بسپار دست رویای بهار
از رقصِ قشنگِ قاصدک ها پیداست
نوروز رسیده پشت درهای بهار
امیدوارم که تمام عزیزان سالی سرشار از شادمانی و مهر داشته باشند.
در پناه حضرت دوست
ارادتمند همه ی سروران نازنین و مهربانم ...
سینا دژآگه/
شبیه حسرتِ ابعادِ تُنگِ ماهی هاست؟
سکوت_سایه_سرودن_سراب_سرما_سنگ
وَ «سین هفتم» این سفره ظاهراً «سینا»ست
درود سینای عزیز
بسبارزیبا بود
خوشحالم که بازهم شعری زیبا ازت نوش جان کردیم
سال نو مبارک
ان شاالله همیشه دراوج باشی مهربان