عرض سلام و ادب به دوستان عزیز و نابم متاسفانه مدت زیادی از فضای نابتان دور بودم و دلتنگ بودنتان ... عجیب غریب دوست داشتنی هستند این لحظه ایی که حضورتان را حس میکنم...
باز هم دلنوشته های پر ایرادم را با نگاه مهربانتان بخوانید و خرده که نه ....گنده ایراداتش را ببخشید
چشم را تا که باز کردم او
در وجودم نشسته بود آرام
آه از این آمدن های بی موقع
آه از این عشق های نا فرجام
عاشقی را چه خوب میدانست
دل بیچاره را هوایی کرد
آمد و رفت و بعد از آن در من
بم ویرانه را تداعی کرد
با درود و دوباره ...بدرودش
روح را گر چه زجر کش میکرد
عمر قهرو غیاب او کم بود
باز دل را به یک سلام خوش میکرد
در نگاهش غزل معلق بود
چکه میکرد شعر از دستش
واژه ها را به عشق ،صف میکرد
شعر میخواند و میشدی مستش
. عصر یک روز سرد پاییزی
خاطرمن ز خاطرش پر زد
گفت دیگر تو را نمی خواهم
رفتو غم جای او به من سر زد
رفته است و نمی رود از یاد
مرد نا مهربان آبانی....
می تپد تا همیشه یادش در
قلب این دختر زمستانی .
.
سلام مهربان
زیباوبااحساس بود