دست بر زانو

سلام استاد

سرِ قلم ِ شریف تان بر هوای بقا
مستدام نویسا

دروداستادبزرگوارم
حرف حساب جواب نداره

درود استاد عزیز
موثر و زیبا ست

ارادت استادبزرگوارم

سروها
ایستاده
می میرند............................

از تو می نویسم،

تا آبی های آسمان احساسم

سرخ شوند از،

شکوفایی شعر محبت،


در گلستان سینه ام

بداهه

درودتان

سلام
مهرتان مستدام
قلمتان به روز وپر دوام استادمانا باشید

شاعر گرانمهر
جناب ترکمان عزیز
با سپاس از آفرینش این اثر کوتاه و رسا...
سلام

میمون میماندم اگر
غصه ای نبود در دلم
از
مغزی که فکر نکرد
و لبی که هیچوقت گازش نگرفته کسی....
...............
سلام استاد
زیر صفحه تان که بسته میشود بداهه هایم بی خانمان و یتیم در گوشه ی دلم خون میشوند و آه....

سلام
دنیایی از حرف بود

شاد زندگی کنید

... سلام مجتبی جان ضمن تشکر از شما و دیگر عزیزان باری:

نظرات را من هم به خاطر دل شما و تعدادی چند فرشته دیگر باز می گذارم و سر بر زانوی تنهایی خود، با فراموشی وگرنه نه نقد عقد ما را فسق می کند سرخرمن نه نسیه، سقف بیغوله ما را ایزوله؛
با قرض و قوله، تا پشت دریا، هله هوله، کوله ای داشتم اگر،
دست در دست تنهایی با دلم از حوصله این قبیله می رفتم !
از ناله مظلومین، دیگر
تا جزغاله نشوم و با حمله حرمله های هزاره آه، اختلاس !

پ...........

درودتان
جناب استادپژواره عزیز

... بعد آقای شفیعی می فرمایند:
"زیر صفحه تان که بسته میشود بداهه هایم بی خانمان و یتیم در گوشه ی دلم خون میشوند و آه..."

... و بنده به شعری سر نمی زنم. دست کم ولی وقتی سر میزنم بداهه ای از خود به یادگار می گذارم و سر روی شانه آرامش...
باری چگونه یک شاعر در توان ندارد تا نظری شاعران بنویسید و نامه ای به قدمت تاریخ؟ تاریکی تا به باریکه فردایش کمین نزند و گمنامی، زمینش...

ساحل یادش بخیر آن روز ها
که ماسه ای بود وُ، نشسته
بر وی، هزار شقایق شکسته !

پ......

درودها استاد عزیز.....................................

درود وصد درودبراستاد ترکمان عزیزوبزرگوار کوتاه و
پُر معنی احسنت برشما

استاد عبدالحسین زرین کوب میگوید
آیا انکه قوه ی شعری ندارد،از شعر کنار بکشد شاعرانه تر نیست؟

چقدر خوب می نویسید استاد عزیز
زنده باشید

سلام استاد بزگوار
بسیار زیبا ممنون

سکوت چشمهای عاشق
رساتر از اوج فریاد هزاران مدعی است

زیبا سرودید
زنده باشید

درود بر استاد زیبا نویس