پنجشنبه ۲۹ آذر
رُستم شعری از علی سالاروند
از دفتر پاییز نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ شنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۶ ۰۳:۴۹ شماره ثبت ۶۲۶۸۹
بازدید : ۷۹۸ | نظرات : ۸
|
آخرین اشعار ناب علی سالاروند
|
حجم این غصه را، بی تو خوردن
من ندارم مگر، رٌستمَم من
اعتراضم به لب های بسته
جیغ باتومِ ممتد کشیدن
عقد بی میل در آسمان ها
این حرامِ حرام ست بستن
حوصله رفته از حسِ پرواز
این زمستان در پیله نشستن
***
ضجّه ای در گلوی رفیقان
گَردی از آسمان های تهران
پا به ماه اَم از یک بغض ناچار
فحش هایی نشسته گلومان
برگ پاییزی ام زیر پایِ
تو وَ معشوقه های فراوان
خودکشی در پیِ هر نگاهت
راز مختومه یِ تویِ زندان
***
آخرش رستم باید بیاید
پشت اَفراسیاب، بخاکد
قصّه را جور دیگر نویسد
شاهنامه تَهِ خوش ندارد
قصّه را جور دیگر بگوید
در جوانان رگ و ریشه کارد
آخر قصّه یِ بی نوایان
درد ما را ژِنِ "خوب" بنامد
***
سایه ی دست پیروز ایشان
تهمتنْ گیوْ سامْ نریمان
تا که شاید گره را گشایند
از گره کوره های در ایران
یک خداوند و یک دین و یک جنگ
دشمنِ فرضیِ مرزِ توران
آن شکستی که شد آخرش خوش
قصّه ی خالی از قهرمانان
#علی_سالاروند
|
|
نقدها و نظرات
|
درود و سپاس از لطف همیشگیتان استاد چشمه | |
|
درود و سپاس از محبت شما استاد نوری | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و خردمندانه
مبین مشکلات جامعه