جمعه ۷ دی
فراغ شعری از امیر اصفهانی(دلقک)
از دفتر بغض نوع شعر مثنوی
ارسال شده در تاریخ جمعه ۱۰ آذر ۱۳۹۶ ۲۳:۲۰ شماره ثبت ۶۱۰۷۲
بازدید : ۹۴۳ | نظرات : ۲۰
|
دفاتر شعر امیر اصفهانی(دلقک)
آخرین اشعار ناب امیر اصفهانی(دلقک)
|
دل چو به دریا زدم، ارام بود
لرزش او چون می در جام بود
قلب مرا دید که احمر شده
سوخت دلش بر من پرپر شده
عشق در این سینه فرو مرده بود
دشنه به جا،قلب مرا برده بود
باد ز خاکستر دل،کوه ساخت
ماه ز اندوه دلم،رنگ باخت
شور به پاشد زغمم،هر کران
ساحل و امواج ،پریشان ازان
موج پریشان به عقب می نشست
کشتی هر صبر به گل می نشست
شب دلش از اینهمه اندوه سوخت
منتظرصبح به ره چشم دوخت
صبح هراسان زشب من گریخت
اشک، به جامم می اندوه ریخت
تیشه فرهاد شد عشقت به تن
دست وفا داد، فراغت به من
اه شدم،ناله به بغضم شکست
پیکرم از غصه به زانو نشست
شاخه عمرم بشکست از خزان
ریخت همه برگ امیدم،جوان
عشق مرا کشت، چو بدنام کرد
چشم تو اینگونه سرانجام کرد
اب کن اتش بزن و دود کن
چشمه اشک دل من رود کن
پیکر بشکسته بسوزان ز درد
قفل بزن حنجره با اه سرد
عشق تو از سر نرود،عاشقم
دار به پا کن،که به تو لایقم
خسته ام از این نفس بی هدف
گوهر پنهان به درون صدف
سهم من این غصه بسیار نیست
چون دل من,بیکس و بی یار کیست
اینه پر چین شده چون روی من
خسته ام ازخود،توبیا سوی من
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
درود برادربزرگوارم
مثل همیشه بسیارزیبا بود