تضمین از حضرت حافظ
مسمط مخمس
بر تن باد صبا پیر هن از بوی تو بود
دیده را قبلۀ آمال همه روی تو بود
داغ دل را هوس ِ آن لب دلجوی تو بود
"دوش در حلقۀ ما قصۀ گیسوی تو بود
تا دل شب سخن از سلسلۀ موی تو بود"
...................................................
موسم گل، دل ما و هوسی بر گلگشت
سرخی لاله زده آتش نمرود بدشت
هشتم ازدل به جهان سوی وجهات شش و هشت
"دل که از ناوک مژگان تو در خون میگشت
باز مشتاق کمان خانه ابروی تو بود"
................................................
گر چه بیش است صفاتت ز بسیط اعداد
رنج وگنج است زالطا ف تو بر هر کس داد
بشنو آخر ز دل عاشق مجنون فریاد
"هم عفا الله، صبا کز تو پیامی میداد
ور نه در کس نرسیدیم که از کوی تو بود"
...............................................
کاف و نون ازلی تخم محبت می کاشت
زاهد خام طمع عشق عبث می پنداشت
وز عبوس رخ او غم بدل ما انباشت
عالم از شور و شر عشق خبر هیچ نداشت
فتنه انگیز جهان غمزۀ جادوی تو بود"
...............................................
گر ز دون پروری چرخ فلک فرسودم
من نه آنم که بتزویر قدح پیمودم
باسرشک از رخ خود گرد ریا پالودم
"من سر گشته هم از اهل سلامت بودم
دام ره هم شکن طـّرۀ هندوی تو بود"
.............................................
تا می نا ب بسوزد غم دل را خرمن
باهمه رنج مرا عشق قرینش مأ من
مرغ شیدای گل و غنچه گره دار چمن
"بگشا بند قبا تا بگشاید دل من
که گشادی که مرا بود ز پهلوی تو بود"
...........................................
در ره عشق جهادست و نیاز و آذر
بس خطر ناک رهی دارد و سالک ا َحذ َر*
رافضا کوش درین ره ز ریا جوی حـَذ َر
"بوفای تو که بر تربت حافظ بگذر
کز جهان میشد و در آرزوی روی تو بود"
.............................................* احذ ر=هشيار تر دور انديش تر