سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 31 فروردين 1403
    11 شوال 1445
      Friday 19 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        جمعه ۳۱ فروردين

        سّر دل

        شعری از

        جاوید مدرس اول(رافض)

        از دفتر اشعار نو نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۵ ۰۰:۰۲ شماره ثبت ۵۰۷۸۹
          بازدید : ۶۱۱   |    نظرات : ۷

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر جاوید مدرس اول(رافض)
        آخرین اشعار ناب جاوید مدرس اول(رافض)

        تضمین از حضرت حافظ
        سرّیست بدل گویم ،با آنکه امین باشد
         ایجاز بگویم گر، ترسم که کمین باشد
        شعری بسرایم تا شایسته ترین باشد
        کی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد
        یک نکته از این معنی گفتیم و همین باشد
        ...............................................
        در حسرت لعل تو سرگشته ام و بیمار
        آن قوت چو یاقوتت معجون می اسرار
        جان بسته حکم تو تا کی کنی اش احضار
        از لعل تو گر یابم انگشتری زنهار
        صد ملک سلیمانم در زیر نگین باشد
        ...............................................
        مرآت وجود ما فصلیست زآب و گل
        صیقل چو دهیم آنرا باشد که بود مقبل
        در محضر آن سلطان باشیم اگر قابل
        غمناک نباید بود از طعن حسود ای دل
        شاید که چو وابینی خیر تو در این باشد
        ..................................................
        در فربهی ات ایجان باید که کنی پرهیز
        در راه وصول حق ،خود را چو کنی تجهیز
        البته که می یابی ، با ذائقه تمییز
        هر کو نکند فهمی زین کلک خیال انگیز
        نقشش به حرام ار خود صورتگر چین باشد
        ......................................
        بشنو دهمت ایدل این لحظه ترا یک پند
        روزی تو اگر گشتی بیمایه و حاجتمند
        ورغرقه غم گشتی می خورکه کنی ترفند
        جام می و خون دل هر یک به کسی دادند
        در دایره قسمت اوضاع چنین باشد
        .....................................
        در زیر قبا پنهان، دارد چو خدا فرمود
        نشناسدشان اغیار،هستند همه محمود
        بازار خلایق را باشند چراغ سود
        در کار گلاب و گل حکم ازلی این بود
        کاین شاهد بازاری وان پرده نشین باشد
        .............................................................
         اشکست که سرّدل گشتست به آن ظاهر
        در سلک نشاید شد ،در راهروی قاصر
        "رافض"چو بود قسمت از جانب حق صادر
        آن نیست که حافظ را رندی بشد از خاطر
         کاین سابقه پیشین تا روز پسین باشد
        ۴
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۵ ۱۴:۳۰
        درود استاد عزیز
        بسیار زیبا و دلنشین بود خندانک خندانک خندانک
        عليرضا حكيم
        دوشنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۵ ۲۱:۴۴
        درود گرامی
        موفق باشید خندانک
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        دوشنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۵ ۱۳:۰۱
        خندانک خندانک خندانک
        علی   صادقی
        دوشنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۵ ۱۴:۵۶
        سلام ومرحبا.....واقعا لذت بردم بزرگوار....

        ((مرآت وجود ما فصلیست زآب و گل...))......در اوج معنا

        دست ودل مریزاد ./ خندانک خندانک خندانک
        جاوید مدرس اول(رافض)
        دوشنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۵ ۱۵:۴۵
        با سپاس از بزرگواران اهل ذوق و هنر
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک درود برتمامی شما .... خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        باقر رمزی ( باصر )
        سه شنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۵ ۰۵:۳۷
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        سلام و هزاران درود بر شما برادر خوب و فرهیخته ام
        بسیار زیبا و قابل تامل
        ممنونم
        السلام و علیک یا حسین الشهید المظلوم (ع)
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        به رقیم آباد سری بزنید
        خندانک خندانک
        محمد علی سلیمانی مقدم
        جمعه ۲۳ مهر ۱۳۹۵ ۱۸:۱۵
        درود بر شما
        زیبا به استقبال حضرتش رفته اید.
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        یاد این چند کلام نارسا افتادم که دست در دست حافظ قلم زدم
        خندانک

        دست در دست حضرت حافظ
        🌹🌸🌺🍀🌻🌷🌿💐☘🙏🙏🙏🍀
        تا يار جفا سازد، يا بر سرِ كين باشد
        دل از غمِ بيدادش بيچاره ترين باشد
        زآنجا كه به رفتارش صد فتنه عجين باشد
        هر غم كه به جان افتد، زان ماه جبين باشد
        كِي از تبِ‌ هجرانش حالم به از اين باشد
        كيِ خنده بُوَد بر لب، آن را كه غمين باشد
        (كيِ شعرِ تر انگيزد خاطر كه حزين باشد
        يك نكته از اين معني گفتيم و همين باشد)
        🌻🌿🌻🌿
        گر باز ميسّر شد ديدارِ من و دلدار
        چون نرگسِ شهلايش، بيمار شوم، بيمار
        دور از غمِ ايّام و دور از نظرِ اغیار
        بر درگهِ او مانم، شب تا به سحر بيدار
        هر چند كه مي دانم، اين كار بُوَد دشوار
        خواهم به بغل گيرم، آن آهوی خوش رفتار
        (از لعلِ تو گر يابم انگشتريِ زنهار
        صد ملكِ سليمانم در زيرِ نگين باشد)
        🌷🌻🌷🌻
        گر تشنه ي ديداري، يا گفت و شنود اي دل
        بايد فكني خود را در آتش و دود اي دل
        ديوانه ي او گردي گر جلوه نمود اي دل
        بيگانه شوي از خود وز بود و نبود اي دل
        تا هست در اين وادي، بالا و فرود اي دل
        از رنج و پريشاني، يا غصّه چه سود اي دل
        (غمناك نبايد بود از طعنِ حسود اي دل
        شايد كه چو وا بيني خيرِ تو در اين باشد)
        🌸🌷🌸🌷
        يك باره به سر، آيد، هر شامِ ملالت خیز
        تا ماهِ رُخش گردد بر پرده ي شب آويز
        از باده ي او مي كُن، ‌پيمانه ي جان لبریز
        از بندگي اش حتّي، يك لحظه مكن پرهیز
        گردد چو بهار آخر، از نكهتِ او پاییز
        گويا كه به فرمانش، بر پا شده رستاخيز
        (هر كو نكند فهمي زين كلكِ خيال انگیز
        نقشش به حرام ار خود صورتگر چين باشد)
        ☘💐☘💐
        در ساحتِ عشقِ او، ما را قفسي دادند
        در راهِ وصالش هم، آزار بسي دادند
        از عمرِ گران امّا، قدرِ نفسي دادند
        بر مرغِ خيالِ‌ دل، بالِ مگسي دادند
        از دامنِ گل بر ما، خاشاك و خسي دادند
        صد وعده ي فردا از، فرياد رسي دادند
        (جام مي و خون دل هر يك به كسي دادند
        در دايره ي قسمت اوضاع چنين باشد)
        🌿🌷🌿🌷
        در دفترِ ميخانه، ضرب المثلي اين بود:
        مي خواري و بد مستي، خيرالعملي اين بود:
        بيداد و جفاكاري، كارِ دغلي اين بود:
        فرهاد وَ يا خسرو، نقشِ بدلي اين بود:
        يا بر لبِ ‌بلبل چون، آوازِ جلي اين بود:
        يك قاعده خارج از، جنگ و جدلي اين بود:
        (در كار گلاب و گل، حكم ازلي اين بود
        كاين شاهد بازاري وآن پرده نشين باشد)
        💐🌷💐🌷
        هر جا كه چو ميخانه، همواره بُوَد دایر
        آن ساقیِ سيمين تن، با ناز شود ظاهر
        در وصفِ كمالاتش، باشد چو زبان قاصر
        بايد كه فقط بودن، در محضرِ ‌او حاضر
        يار است خداوند و، بر كارِ همه ناظر
        ماييم و جهان جمله، بر درگهِ او چاكر
        (آن نيست كه حافظ را رندي بشد از خاطر)
        كاين سابقه ي پيشين تا روز پسين باشد)

        #محمدعلي_سليماني_مقدم 11-06-1395
        🌿🌻🌿🌻🌿🌻🌿🌻🌿🌻🌿🌻
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0