ساعت خواب و خراب. . .
لحظه هایی که همه مدهوشند. . .
لحظه هایی که همه منتظر نعش کشند. . .
دل بی تاب و عذاب. . .
در تمام خانه ی من پیداست. . .
جسم بی روح قلم. . .
سنگ خارا. . ."دلم"
زردی دیوار ها. . .
پاکت سیگار های خالی ام. . .
نامه های بسته ام. . .
جیغ و فریاد سکوت. . .
تن بی جان و سکون. . .
جنبش دست و دلم. . .
لرزش جان و تنم. . .
چشم بی رنگ کبود. . .
در تمام جای جای خانه ام. . .جای تو اما نبود. . .
آه از زخم دلی. . .
آه از غرش خون. . .
آه از چنگ زمان. . .
که به ما کشیده شد. . .
قطعه ای از دل ما شنیده شد. . .
آه از شب های شعری و جنون. . .
شب سرد بی کسی. . .
دل تنگ و ناگزیر. . .
اشک چشم و روح خیس. . .
بهت من از روزگار. . .
نا امید از وصل و هنگام بهار. . .
ساعت خواب و خراب. . .
عقربه ها همه بی انگیزه. . .
مرد سرپایی نیست. . .
مرد مُرده در همان ساعت شوم. . .
خبر از لحظه ی جانانه دیداری نیست. . .
ساعت خواب و خراب. . .
روزگاری ساعتم عشق گذشت. . .
روزگاری شدم عاشق بخدا. . .
عاشقی هرگز به کام من نشد. . .
پر پروازم سوخت. . .
دل بیدارم خفت. . .
عرصه ها تنگ شدند. . .
سعی ها بیهوده. . .
همه ی انگیزه ها دود شدند. . .
قلم و سیگارم دوست شدند. . .
مست و خمار شدم. . .
می پرست و گوشه گیر. . .
آه از عادت آغوش تنت. . .
زار و بیمار شدم. . .
از تمام دار و دنیا رستم. . .
شاعری پست شدم
که سروده ای به زیبایی چشمانت نداشت. . .!!!
"محمدحسن ایوبی
۱۳۹۶/۶/۲۶
نیمایی زیبایی است